فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

وقتی همه خواب بودند

وقتی همه خواب بودند

نویسنده و کارگردان : فریدون حسن پور

بی بی سلیمه(گلاب آدینه) پیرزن دوست داشتنی روستا که مامای تمامی بچه های روستا هم بوده حالا پس از سالها انتظار می خواهد به مکه برود و درست هنگامی که دارد از اهالی روستا حلالیت میگیرد از شهر نامه ای میاید که که به علت بیماری قادر به سفر حج نیست.حالا بچه های روستا که دوست ندارند این خبر را به او بدهند میخواهند خودشان او را به خانه خدا ببرند..

فیلم سوژه خوبی داره،بازیگرای خوبی هم داره اما توان اینکه بتونه از بین این نوع فیلمهای مذهبی و به حساب معناگرا خودشه جدا کنه و بالاتر بیاد رو نداره.

من نمیدونم این چه رسمیه که  تو هر فیلمی بخوان بار معنویش رو زیاد کنن یکی از این آواهای  کرال  یا  نمیدونم چی میذارن توش تا ما احساس شدید معنویت کنیم.انگار حسی که کارگردان دوست داشته به ما منتقل بشه دیده از پسش برنمیاد و هی خواسته به زور موسیقی و این آواها(که اسم دقیقش نمیدونم چیه)جبران مافات کنه و به خصوص که چندین بار هم تکرار بشه..

ارزشگذاری فیلم: 

بوتیک

بوتیک

نویسنده و کارگردان:حمید نعمت الله

یه لاک پشت یه عالمه تخم میذاره تو ساحل،اونوقت خیلیهاش که هنوز باز نشدن خوراک حیوونای دیگه میشن،اونایی هم که باز میشن یکی رو مرغ دریایی میخوره یکی رو خرچنگ یکی رو...از اون همه تخم چندتا میرسن دریا که باز معلوم نیست چی سر اونا میاد..

این به نوعی داستان شخصیتهای فیلم بوتیک که از زبان بهزاد(که از دیدن یه فیلم مستند درباره سرنوشت غم انگیز بچه لاک پشتها حالش بد شده) میشنویم.

بوتیک یک فیلم رئال اجتماعیه که برای من جزء بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران به حساب میاد.

دوست ندارم راجع به کل فیلم حرف بزنم چون کم میارم میرم سراغ چند نکته که دوست دارم..

1- شاید خیلیها به بازی گلزار که یک هنرپیشه به اصطلاح گیشه ایه در این فیلم ایراد میگیرن خود نعمت الله چهره سرد و بی روح گلزار رو مناسب این نقش دونسته و نکته جالب در یکی از سکانسهای آغازین فیلمه که دکتر به شوخی سر سفره میگه زن جهان(گلزار در فیلم) میشدم رضا میگه پس به خاطر قیافست؟ دکتر میگه نه من به قیافه اهمیت نمیدم ،رضا میگه پس به خاطر پوله؟دکتر میگه نه مگه جهان پولداره..اینها میتونه با یه شیطنت جواب نعمت الله باشه به کسانی که اونو متهم میکردن گلزار رو به خاطر قیافش و محبوبیتش که پول و گیشه به همراه داره انتخاب کرده.

2-شخصیت اتی در فیلم به زیبایی و دقت تمام پرداخته شده مخصوصا در سکانسی که با جهان برای اولین بار به یه کافی شاپ میرن پرحرفیهای اتی شخصیت پایین شهری و در عین حال رویایی و خیالباف اونو به قشنگی تصویر میکنه.(اسکی،موج سواری،دریای ایران ،دریای خارج و..)

3-حامد بهداد با ایفای نقش کوتاه مهرداد در این فیلم به خوبی در سینمای ایران دیده شد و از طرفی دیگه رضا رویگری هم پس از سالها با ایفای زیبای نقش شاپوری بازگشت موفقیت امیزی به سینما داشت،از نکات قابل توجه فیلم نداشتن هیچ گونه نگاه کلیشه ای به اعتیاده.صحنه ای رو به یاد بیارین که جهان برای بار اول به ملاقات دوستش مهرداد(حامد بهداد)رفته و منتظر اون نشسته تا از اتاقی که مصرف میکنه بیاد بیرون و حالا مهرداد در رو باز میکنه و خیلی کلیشه ای در حالی که سرش پایینه و قوز کزده تلو تلو خوران میاد جلو و یه لحظه جهان نگران دوستش میشه و مخاطب نگران فیلم که یهو مهرداد میخنده و راست وامیسته و به جهان تعارف میکنه بیاد با هم حال کنن و وقتی جهان قبول نمیکنه میگه دوتا دود،فقط دوتا دود دیگه بگیرم میام.و اینجا فیلم نه تنها یه تصویر کلیشه ای از معتاد رو نشون نمیده بلکه رفتار و میل سیری ناپذیر به مصرف رو هم در مهرداد و هم در شاپوری و هم اون نوازنده گیتار که قوزک پای خدابیامرز اصلانی! رو میزنه نشون میده.

4- دندون درد اتی یکی از بهترین نکات گنجونده شده در فیلمنامست که بارها هم درام رو به جلو میبره و هم بارمعنایی داره.اولین بار جایی اتی دندونش درد میکنه که از نوشیدنیهایی میخوره که به گمانش آدمای پولدار تو خارج لب دریا زیر اون چترهای گنده میخورن و همینجاست که دندونش به شدت درد میگیره و یه جورایی فیلم میخواد بگه اتی خوردن این چیزا و آرزو کردن و دنبالشون رفتن برات گرون تموم میشه.در حقیقت دندون درد اتی یه جور نماد از دردیه که روح و روان اتی تحمل میکنه درد بدبختی،فقر،پایین شهر،قبرستون،توسری خوردن و...که برای این درد راهی که پیدا کرده فرار از خونه و رفتن به خارج و خواننده شدن و خیالبافیهای بچگانست.در این بین جهان سعی داره علاوه بر بردن اتی به دندانپزشکی مشکلات اون با هم اتاقیهاش و حل کنه و ترتیبی میده که خانوادش بعد از جلسه دندانپزشکی بیان و ببرنش.اما در مقابل شاپوری میاد دندون کرم خورده رو بی حس میکنه(موقتا مشکل پول اتی روبا بهایی گزاف حل میکنه) و باقی ماجرایی که با اتی پیدا میکنه..

5- صحنه پل عابر پیاده :بازی زیبای گلشیفته، دیالوگهای زیباتری که نوشته شده ، کاگردانی زیبا با اون جامپ کاتها روی گلشیفته و در نهایت ترکیب تمام اینها سکانس فراموش نشدنی رو به وجو میارن که ختم میشه به کله بیرون از تاکسی اتی که صداش هنوز روی تصویره که میگه از همتون بدم میاد.. 

ارزشگذاری فیلم :

لینک مصاحبه مسعود مهرابی با حمید نعمت الله

گفتگو با سایه

گفتگو با سایه(1384) 

نویسنده فیلمنامه:خسوسینایی،حبیب احمدزاده

کارگردان:خسرو سینایی 

گفتگو با سایه درباره زندگی صادق هدایت ساخته شده و ساختاری مستند-داستانی داره.

اینکه راجع به صادق هدایت ساخته شده به خودی خود ارزشمنده،مخصوصا وقتی میبینیم تهیه کننده فیلم خود خسرو سینایی بوده و صادق هدایت شخصیتیه که زیاد مورد پسند متولیان فعلی هنر و فرهنگ ما نیست(مخصوصا به خاطر خودکشیش)و رفتن به سراغ چنین شخصیتی یه ریسکه.

به هر حال نیت و قصد سازنده فیلم بسیار قابل تقدیره.اما خسرو سینایی که بیشتر به خاطر سینمای مستند شناخته شدست و البته در سینمای داستانی هم فیلم بسیارموفق عروس آتش رو داره اینجا خوب عمل نکرده.یعنی اگه میومد اسناد و مدارک و تحقیقاتی رو که راجع به هدایت سعی کرده در طول داستان به وسیله ۳ شخصیت محققش ارائه بده ،با یه ساختار مشخص مستند و از زبان خودش یا چند نفر پژوهشگر بیان میکرد به نظر من میتونست خیلی موفقتر باشه.

در بخشهایی ،فیلم واقعا خسته کننده میشه مخصوصا موقع مرور نامه های هدایت که تازه به اروپا سفر کرده و هیچ نکته جالبی تو نامه ها پیدا نمیشه غیر از اینکه مدام میگفته پولم تموم شد!

در پایان چیزی که به یاد مخاطب میمونه ماجرای عشق هدایت به یه دختر فرنگیه و جریان اقتباس مو به موی صحنه هایی از داستانهاش ،از فیلمهایی که در فرانسه دیده بوده و تاثیرپذیری او از سینمای اون دوران وماجرای سفر هدایت به هند تا با عبدالحسین سپنتا(کارگردان دختر لر) همکاری کنه که موفق نشده.این اطلاعات یرای من هم خیلی جالب بود و متاسفانه اینها ربطی به داستان ضعیف فیلم نداره و شاید با قالب صرفا مستند بهتر به ذهن مخاطب مینشست..  

ارزشگذاری فیلم 

سارا

سارا

نویسنده و کارگردان داریوش مهرجویی

محصول 1371

خلاصه فیلم به نقل از سایت سینماسوره

حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است.حسام بهبودی می یابد سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می کند بدهی های خود را پرداخت کند.گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده است متهم به جعل اسناد شده است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می شود و از سارا می خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده است در شغلش ابقاء شود.سارا خود نیز می داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می برد،در جریان یک نزاع لفظی می گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی داند.سارا آزرده از بی رحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می کند.

- - -

راستش اصلا این فیلم بهم نچسبید شاید انتظار ما از امثال مهرجویی زیاده و با دیدن یک فیلم متوسط بدجوری تو ذوقمون میخوره.

یه نکته جالب خارج از بحث فیلم ،خلاصه داستانیه که بالا از سایت سوره که کلی هم ادعا داره که بانک اطلاعاتی جامعی در حد IMDB واسه ایران ساخته نقل کردم.به طوری که نویسنده این خلاصه فیلم احتمالا که نه، حتما 5دقیقه آخر فیلم رو خوابیده و متوجه نشده که گشتاسب با وساطت سیما( دوست سارا)میاد سفته ها و مدارکی که علیه حسام و سارا داره رو پس میده و حسام که از خوشحالی باورش نمیشه رفتارش عوض میشه و دستشو طرف سارا دراز میکنه ولی اینجا ساراست که به خاطر رفتاری که حسام با اون کرده دیگه حاضر نیست باهاش زندگی کنه و حالا از حسام اصرار از سارا انکار و خیلی عجیبه که در مطلب بالا اومده ساراناگزیر خانه او را ترک می کند.!!

زیاد درست نیست(یعنی سوادشو نداریم که) بیایم راجع به نکات تکنیکی کارگردانی مهرجویی و فیلمبرداری محمود کلاری حرف بزنیم اما چند بار زومهایی میبینیم که خیلی وقته تو سینما دمده شده و تو ذوق میزنه مثل صحنه ای که سارا وارد بانک میشه و دوربین یهو زوم میشه ورودی بانک. حالا این به کنار یه صحنه ای رو مهرجویی خواسته تاثیرگذار در بیاره که من اصلا باورم نمیشد اینقدر بچگانه و کلیشه ای باشه. جایی که شب تو خیابون سارا دنبال حسام راه افتاده داره واسه کارش توجیه میاره که اگه قرض نمیکردم تو میمردی ،اونوقت حسام فریاد میزنه " بهتر بود بمیرم" و فریادش با اکو در آسمان تاریک تهران و احتمالا ذهن سارا طنین انداز و تکرار میشه،باید ببینین.

حالا چه جوری این همه جایزه گرفته من نمیدونم،شاید فیلمنامش به خاطر اقتباس از یک نمایشنامه خارجی(اقتباس،کاری که نویسنده های ما زیادانجام نمیدن چون کارگردان مؤلف زیاد داریم!!)جایزه گرفته و از طرفی تهمینه میلانی اون موقع کار فیلمهای فمینیستی رو شروع نکرده بود..

ارزش گذاری فیلم :

پابرهنه در بهشت

 پابرهنه در بهشت

نویسنده و کارگردان بهرام توکلی

فیلم داستان یک شخص روحانیست که به با میل خود وارد یک قرنطینه بیماران مبتلا به ایدز میشود.

همین یک خط ، سوژه بسیار غنی برای یک فیلم سینمایی میتونه باشه با رویکردهای مختلف و با اهداف مختلف ؛ میشه با این قهرمان روحانی کلی تبلیغ دین و قرآن و نماز و لباس روحانیت کرد و تاثیرش و روی بیماران احتمالا گناهکار دید.

میشه یه فیلم کاملا احساساتی و پر از اشک و همدردی و احساساتی بازی(تو مایه های میم مثل مادر)ساخت و درس اخلاق داد که با بیماران ایدزی مهربون باشیم.

و شاید هم یک کارگردان گمنام فیلم اولی در سینمای پرمشقت ایران بیاد و یک فیلم نزدیک به شاهکار بسازه که توش شخصیت روحانی رو با لباسش نمیبینیم و فقط جایی میفهمیم که لباس روحانیت داره که یا روی دوش یکی از بیماراست یا بیماری که خودسوزی کرده رو با اون خاموش میکنه(میتونه یه اشاره باشه که لباس روحانیت اگه روحانیش البته واقعا وصل به خدا باشه میتونه حداقل آدم رو تو این دنیا از آتش حفظ کنه..البته شاید).

بله از آقای روحانی میگفتیم که غیر از لباسش، ما نه اون رو در حال نماز یا قرآن خوندن میبینیم و نه اینکه دو کلمه عربی حداقل بگه تقبل ا..

یحیی( روحانی مذکور) شخصیت محوری فیلمه که قبلا دانشجوی رشته پزشکی بوده و راوی داستان هم هست و غیر از دو یا سه سکانس در باقی صحنه ها حضور داره(کاش حالا که تمام فیلم رو از دریچه ذهن و نگاه یحیی میبینیم یه فکری هم واسه اون دوسه تا سکانس شده بود تا منطق روایت بدون ایراد بود.)

 به هر حال با یک فیلم غافلگیر کننده از هر لحاظ روبروییم من که شخصا نیم ساعت اول مبهوت فرم بسیار قوی فیلم شده بودم فیلمبرداری، کارگردانی، نریشن عالی و به جا، استفاده نامحسوس از موسیقی که فضای کابوس و ترس از ناشناخته های فیلم رو به خوبی القا میکنه بازی بسیار عالی هومن سیدی در نقش یحیی که بازی با چهره اش به خاطر کم حرف بودن و کم تحرک بودنش خیلی خوب از کار در اومده.

اوایل فیلم با صدای روی تصویر یحیی با کارکنان قرنطینه آشنا میشیم که این بخش اجرای بسیار زیبا و خوبی داره.

دو بار از زاویه دید بیماران به سرم بالای سرشون نگاه میکنیم که با یک فیلمبرداری عالی انگار میخوان بگن خدا داره از رحمت و نعمتش به ما قطره قطره میده و به زودی همین قطره ها هم تموم میشه.

یک صحنه که یکی از بیمارا بحث خدا و دعا رو پیش میکشه از نمای بالا میبینیمش که میگه دیگه به خدا اعتقادی نداره و با حال خرابش به بالای سرش که ما داریم انگار از زاویه دید خدا میبینیمش نگاه میکنه ، واقعا ین نماها زیبا و تاثیرگذار از کار در اومدن.

البته یک نقش کلیدی دیگه هم داریم که دکتر قرنطینست و یه جورایی کار خدا رو واسه بیمارا میکنه گاهی صداش بالا سرشون پخش میشه ،راجع به اونا به راحتی قضاوت میکنه و همه رو گناهکار میدونه و ازشون میخواد زندگیشونو براش تعریف کنن از اونا فیلمبرداری میکنه در انتها هم هر کس که بیماریش شدید بشه به دستور اون به بخش دائم که بیمارا اسمشو بهشت گذاشتن منتقل میشه اما بعدا میفهمیم که خود دکتر هم آلوده شده که من با این جریان بیماری دکتر که بخش خیلی کوتاهیه اصلا حال نکردم.

از بخشهای زیبای فیلم دعا کردن یا شاید بهتر باشه بگیم درد دلهای یحیی با خداست که در جای جای فیلم شاهدیم :

خدایا لحظه ای به زندگی ما بر روی زمین نگاه کن،آیا آنچه تو میخواستی این بود؟ 

فیلم دارای دیالوگهای پرمحتواست که  اصلا شعاری و دهن پرکن به نظر نمیان و به زیبایی تو قالب سنجیده فیلمنامه جا گرفتن. 

فیلمبرداری حمیدخضوعی ابیانه هم که مثل همیشه عالیه مخصوصا با خیلی دور خیلی نزدیک و این فیلم نشون داد که از استادان مسلم فیلمبرداری تو ایرانه. 

من که شخصا شدیدا منتظر کار بعدی بهرام توکلی هستم..

ارزشگذاری فیلم: 

مصاحبه با بهرام توکلی