فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

True Grit

شهامت واقعی (2010)

نویسنده و کارگردان: برادران کوئن

اگر در میان فیلمهای برادران کوئن بخواهم فیلمی را برای بار دوم یا چندم ببینم به سختی نوبت به روستر کاگبرن و آن دختر کله شق می رسد..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

تغییر کار و نقل مکان از شمال(نوشهر) به جنوب(ماهشهر) و خلاصه این زندگی "سه نقطه چین" کاری کرده که نه تنها از وبلاگ حقیرم غافل شدم بلکه چندین هفته است یک فیلم کامل هم ندیده ام.

قربان دوستان ندیده و حقیقی ام یعنی یک دایناسور و میله بدون پرچم که در این مدت سراغی از من و وبلاگم گرفتند..

The Children's Hour

ساعت کودکان (1961)

کارگردان: ویلیام وایلر

کارن(آدری هیپبرن) و مارتا دو دوست قدیمی هستند که یک مدرسه شبانه روزی دایر کرده اند؛همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یکی از دختران شرور مدرسه تهمت بزرگی به کارن و مارتا می زند..

فیلم به دو بخش اصلی قابل تقسیم است،حد فاصل این دو بخش شامل اتفاقاتی است که شاهد آن نیستیم یعنی به دادگاه کشیده شدن اتهام وارده به کارن و مارتا،سرباز زدن عمه مارتا برای شهادت دادن به نفع آنها و بلاخره محکوم شدن کارن و مارتا. نحوه ناعادلانه محکوم شدن مارتا و کارن  و نمایش صحنه هایی اضطراب آور از جو دادگاه علیه آنها از حیث دراماتیک می توانست بسیار ارزشمند باشد اما به طرز عجیبی فیلم از تمامی این اتفاقات می گذرد،شاید دلیل آن منبع اقتباس یعنی نمایشنامه لیلیان هلمن باشد که به خاطر توجیهات مکانی و محدودیتهای تئاتری از صحنه های دادگاه گذشته است.

به هر حال با تمهیدی که فیلم در حذف بخش مهمی از داستان اتخاد کرده شاهد جهشی در فضای فیلم و شخصیتها هستیم.این تغییر ناگهانی فضا شاید به نفع فیلم هم باشد که به گمان نگارنده هست.بخش اول پر از کلیشه و اضافه گویی نشان می دهد و شاید گمان یک هپی اند هالیوودی را برایمان تداعی کند اما در بخش دوم با شخصیتهایی محدودتر و درامی درونی تر مواجه هستیم که نه تنها به شدت تاثیرگذار است بلکه پایان تلخ آن ذهن را پس از فیلم رها نمی کند..

 


- به خاطر ندارم کارگردانی فیلم خودش را بازسازی کرده باشد اما ویلیام وایلر پیشتر نسخه ای دیگر از این فیلم را در سال 1936 با نام این سه نفر ساخته بود.

- ساعت بچه ها آخرین فیلم سیاه و سفید آدری هیپبرن است.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Micmacs

میک مکس (2009)

نویسنده (مشترک) و کارگردان: ژان پیر ژنت

لحن شوخ و کمدی فیلم آنقدر قوی و مسلط نیست که بتوان داستان شلوغ و آشفته آن را در زیر لایه فانتزی و طنز پنهان کرد.با وجود باز بودن دست فیلمساز،شاهد استفاده چندین و چند باره از یک ویژگی نه چندان بکر مانند انعطاف پذیری دختر هستیم که نتیجه آن ناامیدی از کارگردان اثری ستایش شده مانند امیلی است..

ارزشگذاری فیلم :

لینک فیلم در IMDB

Dancer in the Dark

رقصنده در تاریکی (2000)

نویسنده و کارگردان: لارنس فن تریه

محصول اسپانیا،آرژانتین،دانمارک و .. ؛  140 دقیقه

سلما زن جوانیست که سوادی خوانندگی دارد اما در آستانه کور شدن است،او سخت کار می کند و پول جمع می کند تا حداقل بتواند چشمان پسرش را عمل کند..

به هنگام تماشای هر فیلم از فن تریه باید انتظار وقایعی عجیب داشت،سلما که اینقدر مهربان و دوست داشتنی معرفی می شود به شلیک چند گلوله به مرد همسایه(هر چند با تقاضای او) اکتفا نمی کند و با کیف سنگین فلزی چهره او را خرد و خمیر می کند.چند ثانیه پس از این خشونت که کم از فیلمهای اره ندارد فیلم وارد فاز موزیکالش می شود و سلما و مرد همسایه با هم ترانه می خوانند و در ترانه سلما از مرد عذرخواهی می کند و مرد می گوید نگران نباش تقسیر تو نبود،آن هم با لحنی به شدت احساساتی و لطیف.

اینها را می توان به حساب به هم ریختن قوانین ژانر و یا هر چیز دیگری هم گذاشت اما لحن به شدت رمانتیک و تین ایجری ترانه ها و تضاد آن با فضای تلخ و خشن فیلم به شخصه برای من اصلاً خوشایند نبود.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

همیشه نوشته های دکتر حمیدرضا صدر را دوست داشته ام.ایشان دکترای شهرسازی دارند،از سالها پیش در مجله فیلم مطالب عالی می نویسند و در این چند ساله هم پای ثابت کارشناسی فوتبالهای اروپایی در تلویزیون هستند.اما اشاره ام به ایشان به خاطر مطلبیست که در شماره تیر ماه مجله فیلم در ستایش پیتر فالک(2011-1927) نوشته اند.تا به حال فقط نام این بازیگر به گوشم خورده بود اما مطلب آقای صدر آنقدر غنی،زیبا و تاثیرگذار بود که مصمم شدم به دنبال تهیه چند فیلم جناب پیتر فالک و حتی سریال کلمبو بروم. آقای صدر بدون شک از عجایب هنر و رسانه این سرزمین است..

Lorna's Silence

سکوت لورنا (2008)

نویسنده و کارگردان : ژان پیر و لوک داردن

محصول بلژیک،فرانسه،ایتالیا،آلمان ؛  105 دقیقه

لورنا دختر مهاجری است که با ازدواج تشریفاتی اش با یک معتاد بلژیکی توانسته شهروند بلژیک شود.او و واسطه اش قصد دارند از طریق ازدواج لورنا با یک مهاجر روس،پول خوبی به جیب بزنند اما قبل از آن لورنا باید از شوهر معتادش جدا شود..

پیش از این،فقط فیلم رزتا را از برادران داردن دیده بودم،فیلمی که باعث شد به شدت پیگیر باقی کارهای این دو برادر شوم.منتها سکوت لورنا به نوعی تکرار همان رزتاست.فضای سرد رزتا همینجا نیز حاکم است.لورنا نیز مانند رزتا برای به دست آوردن پول و جایگاه اجتماعی بهتر مجبور می شود پا بر روی عواطف انسانی اش بگذارد.البته از همان ابتدا فضای سرد جامعه کاری با لورنا و رزتا کرده که آنها کمتر مجالی برای بروز احساسات زنانه شان می یابند..

با این وجود رزتا را فیلمی بهتر و ماندگارتر می دانم،فیلمی که شیوه دکوپاژ و فیلمبرداری اش در نوع خود بی نظیر بود.

تصویر بالا می تواند جان مایه فیلم باشد؛رنگ آبی پیرامون لورنا سردی جامعه و محیط را یادآوری می کند و البته می توان به رنگ قرمزی که نشانگر گرما و احساسات درونی لورنا می باشد هم دقت کرد.احساسات انسانی و مادرانه ای که با وجود پنهان شدن هنوز زنده اند و در پایان مسیر لورنا را عوض می کنند.به اینها اضافه کنید خطوط عمودی و افقی که همه چیز را محصور کرده اند..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

اینجا : نگاهی به سینمای برادران داردن و مصاحبه ای با آنها در رابطه با سکوت لورنا

The Discreet Charm of the Bourgeoisie

جذابیت پنهان بورژاوزی (1972)

نویسنده فیلمنامه: ژان کلود کریر،لوئیس بونوئل ؛ کارگردان : لوئیس بونوئل

محصول فرانسه،ایتالیا،اسپانیا ؛  102 دقیقه

رویاهای شش نفر از طبقه متوسط که مدام برای صرف غذا با هم برنامه می ریزند..

فیلم به شدت مسحورم کرد؛از آن سحر و جادوهایی که نمی دانی چه بر سرت گذشت.برای نوشتن حتی دو خط درباره فیلم باید حتماً بار دیگر ببینمش..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Metropia

متروپیا (2009)

نویسنده(مشترک)و کارگردان : طارق صالح

محصول سوئد،دانمارک،نروژ و فنلاند ؛ 86 دقیقه

سال 2024،منابع انرژی و حیاتی در زمین به شدت کاهش یافته و کشورهای اروپایی تبدیل به دولتی واحد شده اند که همگی توسط متروهای زیرزمینی به هم متصلند..

فیلم و داستانش را میتوان نسخه ای جدید از 1984 جرج اورول دانست.منتها به هیچ وجه به حد و اندازه های فضاسازی و شخصیت پردازی آن اثر نمی رسد.حتی به مبانی اولیه نظام فکری و سرمایه داری حکومت متروپیا هم اشاره ای نمی شود.به هر حال مشخص است فیلمساز به آنچه که در ذهن داشته دست پیدا نکرده و فیلمی که قرار بوده تنهایی انسان و از بین رفتن آزادی های شخصی را همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی روایت کند به اثری مغشوش و گذرا تبدیل شده است.


ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

متوقف شدن بازیهای خوب و ماندگار بهروز وثوقی پس از انقلاب مایه حسرت دوستداران فیلم و سینما در طی این سالها بوده؛بارها شنیده بودم که بهروز فیلمهایی درجه چند رو در آمریکا بازی کرده اما هیچوقت نمیدونستم در فیلمی به نام ابولهول به کارگردانی فرانکلین شافنر بازی کرده.البته فیلم اصلاً اثر مهمی نیست اما همینکه بهروز در فیلم کسی بازی کرده که خالق آثاری همچون پاپیون و سیاره میمونهاست خودش غنیمته..

برای دیدن چند عکس از بهروز در این فیلم و البته خوندن مطلبی مفصل،می تونید به اینجا یعنی وبلاگ احسان خوشبخت منتقد باسواد مجله فیلم مراجعه کنید.

Waltz with Bashir

والس با بشیر (2008)

نویسنده و کارگردان : آری فولمن

90 دقیقه ؛ محصول اسرائیل،فرانسه،آلمان،آمریکا..

یک کارگردان اسرائیلی در پی مصاحبه با کسانی است که در کشتار 1982 لبنان شرکت داشته اند،او قصد دارد با این کار خاطرات فراموش شده خود را از آن اتفاقات دوباره احیا کند..

مرجانه ساتراپی(پرسپولیس) جایی گفته انیمیشن یک ژانر نیست بلکه یک مدیوم است؛شاید این صحبت را به خاطر حضور شخصیت کودک در فیلم پرسپولیس زیاد جدی نگیریم اما در این انیمیشن تلخ سیاسی دیگر برای کودکان هیچ جایی نیست.

از نقاط ضعف فیلم میتوان به طولانی شدن مصاحبه ها و بعضاً تکراری شدن مضمون آنها اشاره کرد؛اما در عوض فیلم پر است از سکانسهای به یاد ماندنی مانند دختر عریان و غول پیکری که در رویا سرباز اسرائیلی را به دریا می برد یا سکانس والس تیرانداز.

آغاز و پایان فیلم هم از نقاط قوت آن است،تیتراژ فیلم که موازی با صحنه هجوم سگها در خیابان است بسیار دیدنی از کار درآمده و در پایان هم که ناگهان از انیمیشن وارد دنیای ساکت و عریان رئال شده و آن کشتار فجیع را می بینیم دچار حس و حالی می شویم که خارج شدن از آن سخت است..


تصورش را بکنید جدا از اینکه فیلم نامزد نخل طلای کن و همچنین نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شده در خود اسرائیل هم اکثر جوایز مهم سینمایی آنجا را گرفته،آن هم با این لحن که حرفش از انتقاد هم گذشته..

- والس با بشیر اولین انیمیشنی است که نامزد اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شده.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


ترجمه نقد ای.او.اسکات بر این فیلم

Up in the Air

بالا در آسمان (2009)

کارگردان : جیسون ریتمن

رایان بینگهام(جرج کلونی) مامور اخراج کردن کارمندان یک شرکت بسیار بزرگ است،او تمام طول سال را در مسافرت هواپیمایی می گذراند و به شکل حضوری خبر اخراج کارمندان در شهرها و ایالتهای مختلف را به اطلاع آنها می رساند.تنها هدف رایان رسیدن به رکورد 10میلیون مایل مسافرت هوایی است تا اینکه با ورود یک دختر جوان و ایده های جدید او،شرکت تصمیم می گیرد کارمندانش را به صورت ارتباط ویدیویی اخراج کند..


-خیلی از کارمندانی که در فیلم اخراج می شوند بازیگر نیستند بلکه افراد واقعی هستند که اخیراً اخراج شده بودند،در واقع گروه فیلمسازی اطلاعیه ساخت یک مستند درباره بحران اقتصادی می دهد و از کسانی که به تازگی اخراج شده اند دعوت می کند روبروی دوربین بنشینند.در فیلم هم کسانی که بازیگر نیستند و افراد واقعی هستند را در یک نمای واحد و در گفتگوی مستقیم با جرج کلونی و همکارش نمی بینیم.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


ترجمه ای از نقد جیمز براندینلی بر این فیلم

The Nightmare Before Christmas

کابوس قبل از کریسمس (1993)

کارگردان : هنری سلیک ؛ بر اساس داستانی از تیم برتون

جک اسکلینگتون قهرمان همیشگی شهر هالووین است،او در میان تمامی چهره های ترسناک شهر هر سال عنوان ترسناکترین را از آن خود می کند اما دیگر خود جک هم از این وضع خسته شده تا اینکه یک شب به طور اتفاقی وارد شهر کریسمس می شود. جک که مدهوش و شیفته زیباییهای شهر کریسمس شده تصمیم می گیرد با کمک دیگر افراد شهر هالووین، برای کریسمس سال بعد و شاد کردن بچه ها آماده شوند..

داستانی شیرین و ساده؛شخصیتهای دوست داشتنی،تازه و جذاب؛ و بلاخره موسیقی و ترانه هایی که در لابه لای حوادث فیلم مخاطب را سرشار از شوق و شعف می کنند.

دیگر چه انتظاری می توان از یک انیمیشن موزیکال داشت..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB