فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

دوزخ برزخ بهشت

دوزخ برزخ بهشت (1387)

فیلمنامه : بیژن میرباقری،سعید شهسواری  ؛ کارگردان: بیژن میرباقری

بیژن میرباقری و سعید شهسواری از جمله فیلمسازانی هستند که همیشه علاقه مند به پیگیری کارهایشان بوده ام.دوزخ برزخ بهشت فیلمی سه اپیزودیست که با اپیزودهای اول و دوم آن چندان ارتباط برقرار نکردم اما اپیزود بهشت که آخرین اپیزود این فیلم است جور باقی اپیزودها را به تنهایی می کشد روایتی ساده با پایانی باز همچون آسمانی در آینه..

- اکنون آینه ای را می خواهم که به روی سنگ قبرم بگذارید تا همیشه این زمین بازتابی از آسمان باشد..

ارزشگذاری فیلم:

Vertigo

سرگیجه (1958)

کارگردان: آلفرد هیچکاک

اسکاتی(جیمز استیوارت)کارآگاهیست که از ارتفاع وحشت دارد و این مسئله همیشه برایش مشکل ساز بوده؛در این بین یک دوست قدیمی پیشنهاد می دهد تا اسکاتی همسر او را که گویی از بیماری عجیبی روحی رنج می برد تعقیب کند..

هیچکاک هیچوقت فیلمساز مورد علاقه ام نبوده اما سرگیجه چیزی بیش از یک فیلم نشان می دهد،صحنه های تعقیب کیم نواک توسط اسکاتی کلاس درس کارگردانی،فیلمبرداری و به ویژه تدوین و استفاده صحیح از موسیقی است..

سقوط کیم نواک از کلیسا در واکنش به ترس از خواهر روحانی که به بالای پله ها آمده از آن پایان بندیهای نچسب است که توی ذوق می زند،چیزی شبیه پرت شدن دایی جنایتکار فیلم سایه یک شک از قطار..

- اون چیه درونت که بهت گفت بپری تو دریاچه؟

- خواهش می کنم،خواهش می کنم چیزی نپرس؛منو از اینجا ببر..


ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

The Fountain

چشمه (2006)

نویسنده و کارگردان: دارن آرونوفسکی

ترسیم انسان در سه دوره زمانی گذشته،حال و آینده. انسانی که بزرگترین دغدغه اش جاودانگیست و ترس از نابودی..

فیلمی که انتظار داشتم کارنامه زیبای آرونفسکی را برایم خدشه دار کند ولی خوشبختانه اینطور نبود،هرچند باید قبول کرد ایده و مضمون فیلم تاثیر زیادی در  جذب و یا دفع گروهی از مخاطبان دارد..

 

- تمام اون (کتاب) نوشته شده به جز فصل آخرش؛میخوام بهم کمک کنی،تمومش کن..


ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

True Grit

شهامت واقعی (2010)

نویسنده و کارگردان: برادران کوئن

اگر در میان فیلمهای برادران کوئن بخواهم فیلمی را برای بار دوم یا چندم ببینم به سختی نوبت به روستر کاگبرن و آن دختر کله شق می رسد..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

تغییر کار و نقل مکان از شمال(نوشهر) به جنوب(ماهشهر) و خلاصه این زندگی "سه نقطه چین" کاری کرده که نه تنها از وبلاگ حقیرم غافل شدم بلکه چندین هفته است یک فیلم کامل هم ندیده ام.

قربان دوستان ندیده و حقیقی ام یعنی یک دایناسور و میله بدون پرچم که در این مدت سراغی از من و وبلاگم گرفتند..

The Children's Hour

ساعت کودکان (1961)

کارگردان: ویلیام وایلر

کارن(آدری هیپبرن) و مارتا دو دوست قدیمی هستند که یک مدرسه شبانه روزی دایر کرده اند؛همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یکی از دختران شرور مدرسه تهمت بزرگی به کارن و مارتا می زند..

فیلم به دو بخش اصلی قابل تقسیم است،حد فاصل این دو بخش شامل اتفاقاتی است که شاهد آن نیستیم یعنی به دادگاه کشیده شدن اتهام وارده به کارن و مارتا،سرباز زدن عمه مارتا برای شهادت دادن به نفع آنها و بلاخره محکوم شدن کارن و مارتا. نحوه ناعادلانه محکوم شدن مارتا و کارن  و نمایش صحنه هایی اضطراب آور از جو دادگاه علیه آنها از حیث دراماتیک می توانست بسیار ارزشمند باشد اما به طرز عجیبی فیلم از تمامی این اتفاقات می گذرد،شاید دلیل آن منبع اقتباس یعنی نمایشنامه لیلیان هلمن باشد که به خاطر توجیهات مکانی و محدودیتهای تئاتری از صحنه های دادگاه گذشته است.

به هر حال با تمهیدی که فیلم در حذف بخش مهمی از داستان اتخاد کرده شاهد جهشی در فضای فیلم و شخصیتها هستیم.این تغییر ناگهانی فضا شاید به نفع فیلم هم باشد که به گمان نگارنده هست.بخش اول پر از کلیشه و اضافه گویی نشان می دهد و شاید گمان یک هپی اند هالیوودی را برایمان تداعی کند اما در بخش دوم با شخصیتهایی محدودتر و درامی درونی تر مواجه هستیم که نه تنها به شدت تاثیرگذار است بلکه پایان تلخ آن ذهن را پس از فیلم رها نمی کند..

 


- به خاطر ندارم کارگردانی فیلم خودش را بازسازی کرده باشد اما ویلیام وایلر پیشتر نسخه ای دیگر از این فیلم را در سال 1936 با نام این سه نفر ساخته بود.

- ساعت بچه ها آخرین فیلم سیاه و سفید آدری هیپبرن است.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Micmacs

میک مکس (2009)

نویسنده (مشترک) و کارگردان: ژان پیر ژنت

لحن شوخ و کمدی فیلم آنقدر قوی و مسلط نیست که بتوان داستان شلوغ و آشفته آن را در زیر لایه فانتزی و طنز پنهان کرد.با وجود باز بودن دست فیلمساز،شاهد استفاده چندین و چند باره از یک ویژگی نه چندان بکر مانند انعطاف پذیری دختر هستیم که نتیجه آن ناامیدی از کارگردان اثری ستایش شده مانند امیلی است..

ارزشگذاری فیلم :

لینک فیلم در IMDB

Dancer in the Dark

رقصنده در تاریکی (2000)

نویسنده و کارگردان: لارنس فن تریه

محصول اسپانیا،آرژانتین،دانمارک و .. ؛  140 دقیقه

سلما زن جوانیست که سوادی خوانندگی دارد اما در آستانه کور شدن است،او سخت کار می کند و پول جمع می کند تا حداقل بتواند چشمان پسرش را عمل کند..

به هنگام تماشای هر فیلم از فن تریه باید انتظار وقایعی عجیب داشت،سلما که اینقدر مهربان و دوست داشتنی معرفی می شود به شلیک چند گلوله به مرد همسایه(هر چند با تقاضای او) اکتفا نمی کند و با کیف سنگین فلزی چهره او را خرد و خمیر می کند.چند ثانیه پس از این خشونت که کم از فیلمهای اره ندارد فیلم وارد فاز موزیکالش می شود و سلما و مرد همسایه با هم ترانه می خوانند و در ترانه سلما از مرد عذرخواهی می کند و مرد می گوید نگران نباش تقسیر تو نبود،آن هم با لحنی به شدت احساساتی و لطیف.

اینها را می توان به حساب به هم ریختن قوانین ژانر و یا هر چیز دیگری هم گذاشت اما لحن به شدت رمانتیک و تین ایجری ترانه ها و تضاد آن با فضای تلخ و خشن فیلم به شخصه برای من اصلاً خوشایند نبود.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

همیشه نوشته های دکتر حمیدرضا صدر را دوست داشته ام.ایشان دکترای شهرسازی دارند،از سالها پیش در مجله فیلم مطالب عالی می نویسند و در این چند ساله هم پای ثابت کارشناسی فوتبالهای اروپایی در تلویزیون هستند.اما اشاره ام به ایشان به خاطر مطلبیست که در شماره تیر ماه مجله فیلم در ستایش پیتر فالک(2011-1927) نوشته اند.تا به حال فقط نام این بازیگر به گوشم خورده بود اما مطلب آقای صدر آنقدر غنی،زیبا و تاثیرگذار بود که مصمم شدم به دنبال تهیه چند فیلم جناب پیتر فالک و حتی سریال کلمبو بروم. آقای صدر بدون شک از عجایب هنر و رسانه این سرزمین است..

زندگی و دیگر هیچ

زندگی و دیگر هیچ (1370)

نویسنده و کارگردان : عباس کیارستمی

سه روز پس از زلزله ویرانگر گیلان در سال 69،یکی از عوامل فیلم خانه دوست کجاست به همراه پسرش برای اطلاع از سلامتی بازیگران آن فیلم به منطقه زلزله زده می روند..

ایده فیلم خوب است، پرورش سوژه توسط کیارستمی و نمایش تبعات زلزله و در پایان رسیدن به نشانه هایی از جاری بودن زندگی همچون دغدغه تماشای فوتبال هم قابل قبول و پذیرفتنیست اما به اعتقاد من فیلم و خط داستانی آن ظرفیت 90 دقیقه را نداشت.یک فیلم کوتاه یا مستند 25 دقیقه ای به خوبی و البته با ریتم بسیار مناسبتری می توانست از عهده اطلاع گرفتن از سلامتی احمد و بابک احمدپور و شاید اطلاع گرفتن از جریان داشتن زندگی در آنجا برمی آمد..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


در اینجا می توانید نگاهی به مطلب جاناتان رزنبام درباره این فیلم بیندازید،عکسهای زیبایی از این فیلم در سایت رزنبام می توانید مشاهده کنید که هیچ جای دیگر پیدا نمی شود(و یا من در اینترنت پیدا نکردم).جاناتان رزنبام علاقه خاصی به سینمای ایران و به خصوص کیارستمی دارد و به فیلم زندگی و دیگر هیچ 4 ستاره (masterpiece) داده.

Lorna's Silence

سکوت لورنا (2008)

نویسنده و کارگردان : ژان پیر و لوک داردن

محصول بلژیک،فرانسه،ایتالیا،آلمان ؛  105 دقیقه

لورنا دختر مهاجری است که با ازدواج تشریفاتی اش با یک معتاد بلژیکی توانسته شهروند بلژیک شود.او و واسطه اش قصد دارند از طریق ازدواج لورنا با یک مهاجر روس،پول خوبی به جیب بزنند اما قبل از آن لورنا باید از شوهر معتادش جدا شود..

پیش از این،فقط فیلم رزتا را از برادران داردن دیده بودم،فیلمی که باعث شد به شدت پیگیر باقی کارهای این دو برادر شوم.منتها سکوت لورنا به نوعی تکرار همان رزتاست.فضای سرد رزتا همینجا نیز حاکم است.لورنا نیز مانند رزتا برای به دست آوردن پول و جایگاه اجتماعی بهتر مجبور می شود پا بر روی عواطف انسانی اش بگذارد.البته از همان ابتدا فضای سرد جامعه کاری با لورنا و رزتا کرده که آنها کمتر مجالی برای بروز احساسات زنانه شان می یابند..

با این وجود رزتا را فیلمی بهتر و ماندگارتر می دانم،فیلمی که شیوه دکوپاژ و فیلمبرداری اش در نوع خود بی نظیر بود.

تصویر بالا می تواند جان مایه فیلم باشد؛رنگ آبی پیرامون لورنا سردی جامعه و محیط را یادآوری می کند و البته می توان به رنگ قرمزی که نشانگر گرما و احساسات درونی لورنا می باشد هم دقت کرد.احساسات انسانی و مادرانه ای که با وجود پنهان شدن هنوز زنده اند و در پایان مسیر لورنا را عوض می کنند.به اینها اضافه کنید خطوط عمودی و افقی که همه چیز را محصور کرده اند..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

اینجا : نگاهی به سینمای برادران داردن و مصاحبه ای با آنها در رابطه با سکوت لورنا

The Discreet Charm of the Bourgeoisie

جذابیت پنهان بورژاوزی (1972)

نویسنده فیلمنامه: ژان کلود کریر،لوئیس بونوئل ؛ کارگردان : لوئیس بونوئل

محصول فرانسه،ایتالیا،اسپانیا ؛  102 دقیقه

رویاهای شش نفر از طبقه متوسط که مدام برای صرف غذا با هم برنامه می ریزند..

فیلم به شدت مسحورم کرد؛از آن سحر و جادوهایی که نمی دانی چه بر سرت گذشت.برای نوشتن حتی دو خط درباره فیلم باید حتماً بار دیگر ببینمش..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB