فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

گفتگو با سایه

گفتگو با سایه(1384) 

نویسنده فیلمنامه:خسوسینایی،حبیب احمدزاده

کارگردان:خسرو سینایی 

گفتگو با سایه درباره زندگی صادق هدایت ساخته شده و ساختاری مستند-داستانی داره.

اینکه راجع به صادق هدایت ساخته شده به خودی خود ارزشمنده،مخصوصا وقتی میبینیم تهیه کننده فیلم خود خسرو سینایی بوده و صادق هدایت شخصیتیه که زیاد مورد پسند متولیان فعلی هنر و فرهنگ ما نیست(مخصوصا به خاطر خودکشیش)و رفتن به سراغ چنین شخصیتی یه ریسکه.

به هر حال نیت و قصد سازنده فیلم بسیار قابل تقدیره.اما خسرو سینایی که بیشتر به خاطر سینمای مستند شناخته شدست و البته در سینمای داستانی هم فیلم بسیارموفق عروس آتش رو داره اینجا خوب عمل نکرده.یعنی اگه میومد اسناد و مدارک و تحقیقاتی رو که راجع به هدایت سعی کرده در طول داستان به وسیله ۳ شخصیت محققش ارائه بده ،با یه ساختار مشخص مستند و از زبان خودش یا چند نفر پژوهشگر بیان میکرد به نظر من میتونست خیلی موفقتر باشه.

در بخشهایی ،فیلم واقعا خسته کننده میشه مخصوصا موقع مرور نامه های هدایت که تازه به اروپا سفر کرده و هیچ نکته جالبی تو نامه ها پیدا نمیشه غیر از اینکه مدام میگفته پولم تموم شد!

در پایان چیزی که به یاد مخاطب میمونه ماجرای عشق هدایت به یه دختر فرنگیه و جریان اقتباس مو به موی صحنه هایی از داستانهاش ،از فیلمهایی که در فرانسه دیده بوده و تاثیرپذیری او از سینمای اون دوران وماجرای سفر هدایت به هند تا با عبدالحسین سپنتا(کارگردان دختر لر) همکاری کنه که موفق نشده.این اطلاعات یرای من هم خیلی جالب بود و متاسفانه اینها ربطی به داستان ضعیف فیلم نداره و شاید با قالب صرفا مستند بهتر به ذهن مخاطب مینشست..  

ارزشگذاری فیلم 

Shoot 'Em Up

(2007) shoot'em up  

نویسنده و کارگردان: مایکل دیویس

یکی از عجیب ترین فیلمهایی که از نظر خالی بندی دیدم،گاهی اوقات فکر میکردم نکنه فیلم تعمد داره تو اغراق در این جور صحنه ها و یک جور نگاه هجوآمیز به این ژانر داره اما خوب نشانه های قاطعی از این طرز نگاه نمیشد پیدا کرد و اونقدر این صحنه ها کم رمق بودن که نمیشد روشون حساب کرد.

اما شاید فیلم بدی برای طرفدارای اینجور فیلمای بزن بزن بی در و پیکر نباشه،چون قهرمان فیلم ،جمعا ۱۰۶ نفر رو تو فیلم میکشه و از ۱۵ گالن خون مصنوعی تو فیلم استفاده میشه و شاید مهمتر از همه اینکه مونیکا بلوچی هم توش بازی میکنه و تو ایران(به خاطر بازی در مالنا) کم طرفدار نداره..

ارزشگداری فیلم :

 لینک فیلم در IMDB

سارا

سارا

نویسنده و کارگردان داریوش مهرجویی

محصول 1371

خلاصه فیلم به نقل از سایت سینماسوره

حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است.حسام بهبودی می یابد سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می کند بدهی های خود را پرداخت کند.گشتاسب مردی که به سارا کمک مالی کرده است متهم به جعل اسناد شده است و موقعیت شغلی او در بانک دچار مخاطره می شود و از سارا می خواهد از طریق اعمال نفوذ حسام که حالا رئیس بانک شده است در شغلش ابقاء شود.سارا خود نیز می داند که امضای پدرش در اسناد جعل شده چون خود او امضای پدرش را جعل کرده است. وقتی حسام پی به واقعیت امر می برد،در جریان یک نزاع لفظی می گوید که او را لایق زندگی و معاشرت با خود و فرزندانش نمی داند.سارا آزرده از بی رحمی شوهرش در قبال رنجی که خاطرش متحمل شده ناگزیر خانه او را ترک می کند.

- - -

راستش اصلا این فیلم بهم نچسبید شاید انتظار ما از امثال مهرجویی زیاده و با دیدن یک فیلم متوسط بدجوری تو ذوقمون میخوره.

یه نکته جالب خارج از بحث فیلم ،خلاصه داستانیه که بالا از سایت سوره که کلی هم ادعا داره که بانک اطلاعاتی جامعی در حد IMDB واسه ایران ساخته نقل کردم.به طوری که نویسنده این خلاصه فیلم احتمالا که نه، حتما 5دقیقه آخر فیلم رو خوابیده و متوجه نشده که گشتاسب با وساطت سیما( دوست سارا)میاد سفته ها و مدارکی که علیه حسام و سارا داره رو پس میده و حسام که از خوشحالی باورش نمیشه رفتارش عوض میشه و دستشو طرف سارا دراز میکنه ولی اینجا ساراست که به خاطر رفتاری که حسام با اون کرده دیگه حاضر نیست باهاش زندگی کنه و حالا از حسام اصرار از سارا انکار و خیلی عجیبه که در مطلب بالا اومده ساراناگزیر خانه او را ترک می کند.!!

زیاد درست نیست(یعنی سوادشو نداریم که) بیایم راجع به نکات تکنیکی کارگردانی مهرجویی و فیلمبرداری محمود کلاری حرف بزنیم اما چند بار زومهایی میبینیم که خیلی وقته تو سینما دمده شده و تو ذوق میزنه مثل صحنه ای که سارا وارد بانک میشه و دوربین یهو زوم میشه ورودی بانک. حالا این به کنار یه صحنه ای رو مهرجویی خواسته تاثیرگذار در بیاره که من اصلا باورم نمیشد اینقدر بچگانه و کلیشه ای باشه. جایی که شب تو خیابون سارا دنبال حسام راه افتاده داره واسه کارش توجیه میاره که اگه قرض نمیکردم تو میمردی ،اونوقت حسام فریاد میزنه " بهتر بود بمیرم" و فریادش با اکو در آسمان تاریک تهران و احتمالا ذهن سارا طنین انداز و تکرار میشه،باید ببینین.

حالا چه جوری این همه جایزه گرفته من نمیدونم،شاید فیلمنامش به خاطر اقتباس از یک نمایشنامه خارجی(اقتباس،کاری که نویسنده های ما زیادانجام نمیدن چون کارگردان مؤلف زیاد داریم!!)جایزه گرفته و از طرفی تهمینه میلانی اون موقع کار فیلمهای فمینیستی رو شروع نکرده بود..

ارزش گذاری فیلم :

مارادونا،دست خدا

مارادونا،دست خدا

Maradona, la mano di Dio

محصول2007 آرژانتین و ایتالیا

من با خودم عهد کردم که نه از تلویزیون ایران و نه از محصولات رسانه ای داخل، فیلم خارجی نبینم.فقط و فقط به خاطر بحث سانسور و بی اهمیت بودن آسیب دیدن این فیلمها برای پخش کننده هاش.

اما اونفدر عاشق مارادونا وتیم ملی آرژانتتین هستم که دیگه نتونسنتم جلوی خودمو بگیرم و با این توجیه که این یک فیلم ورزشیه و زیاد مورد سانسوری نداره به تماشاش نشستم و بعد متوجه شدم که همین فیلم نزدیک ۲۰ دقیقه سانسور داشته..

اکثر توجه فیلمساز به اعتیاد مارادونا و نشون دادن شخصیت همیشه عاصی و ناآرام اون بوده.

فیلم ابتدا مارادونا رو در زمان حال نشون میده که با مصرف کوکایین راهی بیمارستان میشه و با یک فلش بک به سراغ دیگو ی کوچک میریم که داره کم کم نبوغ فوتبالش رو نشون میده.

هم زمان با جلو رفتن داستان زندگی مارادونا، تصاویری از مارادونای کودک رو میبینیم که یک شب بارونی دنبال توپش رفته و داخل یه چاه آب سقوط کرده و مدام داد میزنه و کمک میخواد تا خانوادش بلاخره سر میرسن و پدرش چندبار(برای شیرفهم کردن تماشاگر)میگه پسرم سرت رو بالا بگیر..و این داستان سقوط و گرفتاری و نجات دیگوی کوچک که به خاطر بازیگوشی تو چاه افتاده همزمان با داستان مارادونای بزرگ روایت میشه که تو چاه اعتیاد و غرور و ثروت سقوط کرده و فقط سعی میکنه سرشو بالا نگهداره..

شاید فیلم واسه یک بار دیدن بدک نباشه(البته واسه طرفدارای مارادونا که کم هم نیستن)اما حرف زیادی واسه گفتن نداره.

از صحنه های جالب فیلم جاییه که دیگو از فتح جام حهانی 86 برگشته ،یک مراسم عروسی مجلل هم برگزار کرده و داره این جشن و شادیهاش رو به رخ دشمناش از فیفا گرفته تا آدمای پولدار میکشه و آخر از همه به صورت اختصاصی تمام اینها رو به قصد تلافی به قصاب محله بچگیهاش که مادر و خانواده اونو به خاطر بی پولی تحویل نمیگرفته تقدیم میکنه.

ارزشگذاری فیلم:

پابرهنه در بهشت

 پابرهنه در بهشت

نویسنده و کارگردان بهرام توکلی

فیلم داستان یک شخص روحانیست که به با میل خود وارد یک قرنطینه بیماران مبتلا به ایدز میشود.

همین یک خط ، سوژه بسیار غنی برای یک فیلم سینمایی میتونه باشه با رویکردهای مختلف و با اهداف مختلف ؛ میشه با این قهرمان روحانی کلی تبلیغ دین و قرآن و نماز و لباس روحانیت کرد و تاثیرش و روی بیماران احتمالا گناهکار دید.

میشه یه فیلم کاملا احساساتی و پر از اشک و همدردی و احساساتی بازی(تو مایه های میم مثل مادر)ساخت و درس اخلاق داد که با بیماران ایدزی مهربون باشیم.

و شاید هم یک کارگردان گمنام فیلم اولی در سینمای پرمشقت ایران بیاد و یک فیلم نزدیک به شاهکار بسازه که توش شخصیت روحانی رو با لباسش نمیبینیم و فقط جایی میفهمیم که لباس روحانیت داره که یا روی دوش یکی از بیماراست یا بیماری که خودسوزی کرده رو با اون خاموش میکنه(میتونه یه اشاره باشه که لباس روحانیت اگه روحانیش البته واقعا وصل به خدا باشه میتونه حداقل آدم رو تو این دنیا از آتش حفظ کنه..البته شاید).

بله از آقای روحانی میگفتیم که غیر از لباسش، ما نه اون رو در حال نماز یا قرآن خوندن میبینیم و نه اینکه دو کلمه عربی حداقل بگه تقبل ا..

یحیی( روحانی مذکور) شخصیت محوری فیلمه که قبلا دانشجوی رشته پزشکی بوده و راوی داستان هم هست و غیر از دو یا سه سکانس در باقی صحنه ها حضور داره(کاش حالا که تمام فیلم رو از دریچه ذهن و نگاه یحیی میبینیم یه فکری هم واسه اون دوسه تا سکانس شده بود تا منطق روایت بدون ایراد بود.)

 به هر حال با یک فیلم غافلگیر کننده از هر لحاظ روبروییم من که شخصا نیم ساعت اول مبهوت فرم بسیار قوی فیلم شده بودم فیلمبرداری، کارگردانی، نریشن عالی و به جا، استفاده نامحسوس از موسیقی که فضای کابوس و ترس از ناشناخته های فیلم رو به خوبی القا میکنه بازی بسیار عالی هومن سیدی در نقش یحیی که بازی با چهره اش به خاطر کم حرف بودن و کم تحرک بودنش خیلی خوب از کار در اومده.

اوایل فیلم با صدای روی تصویر یحیی با کارکنان قرنطینه آشنا میشیم که این بخش اجرای بسیار زیبا و خوبی داره.

دو بار از زاویه دید بیماران به سرم بالای سرشون نگاه میکنیم که با یک فیلمبرداری عالی انگار میخوان بگن خدا داره از رحمت و نعمتش به ما قطره قطره میده و به زودی همین قطره ها هم تموم میشه.

یک صحنه که یکی از بیمارا بحث خدا و دعا رو پیش میکشه از نمای بالا میبینیمش که میگه دیگه به خدا اعتقادی نداره و با حال خرابش به بالای سرش که ما داریم انگار از زاویه دید خدا میبینیمش نگاه میکنه ، واقعا ین نماها زیبا و تاثیرگذار از کار در اومدن.

البته یک نقش کلیدی دیگه هم داریم که دکتر قرنطینست و یه جورایی کار خدا رو واسه بیمارا میکنه گاهی صداش بالا سرشون پخش میشه ،راجع به اونا به راحتی قضاوت میکنه و همه رو گناهکار میدونه و ازشون میخواد زندگیشونو براش تعریف کنن از اونا فیلمبرداری میکنه در انتها هم هر کس که بیماریش شدید بشه به دستور اون به بخش دائم که بیمارا اسمشو بهشت گذاشتن منتقل میشه اما بعدا میفهمیم که خود دکتر هم آلوده شده که من با این جریان بیماری دکتر که بخش خیلی کوتاهیه اصلا حال نکردم.

از بخشهای زیبای فیلم دعا کردن یا شاید بهتر باشه بگیم درد دلهای یحیی با خداست که در جای جای فیلم شاهدیم :

خدایا لحظه ای به زندگی ما بر روی زمین نگاه کن،آیا آنچه تو میخواستی این بود؟ 

فیلم دارای دیالوگهای پرمحتواست که  اصلا شعاری و دهن پرکن به نظر نمیان و به زیبایی تو قالب سنجیده فیلمنامه جا گرفتن. 

فیلمبرداری حمیدخضوعی ابیانه هم که مثل همیشه عالیه مخصوصا با خیلی دور خیلی نزدیک و این فیلم نشون داد که از استادان مسلم فیلمبرداری تو ایرانه. 

من که شخصا شدیدا منتظر کار بعدی بهرام توکلی هستم..

ارزشگذاری فیلم: 

مصاحبه با بهرام توکلی