شبهای کابیریا(1957)
نویسنده(مشترک) و کارگردان: فدریکو فلینی
کابیریا زنی خیابانیست که به تنهایی زندگی می کند،او خسته از زندگی گذشته اش،چشم به راه یک معجزه است..
1- مدتی بود که جاده را یک اتفاق در سینمای فلینی می دانستم و فیلمهایی همچون هشت و نیم و شهر زنان یا کشتیها به راهشان ادامه خواهند داد چندان باب میل و مطابق سلیقه من نبود اما در همکاری دیگری از فلینی و همسرش با یک اثر فوق العاده برخورد کردم، شاهکاری که می تواند بهترین مثال برای یک سینمای دینی یا معناگرا باشد.
2- یکی از پر اضطرابترین سکانسهای سینمایی را در این فیلم می توان دید؛کابیریا پس از تردید فراوان همه چیزش را می فروشد و مومن به معجزه به دیدار مرد عاشق می رود،اینجاست که تماشاگر به جای چهره عاشق و چشمهای مشتاق مرد،او را با سیگاری بر لب و عینکی سیاه بر چشم می بیند..
3- پایان فیلم به راستی برازنده یک شاهکار است،کابیریا مانند مرد فلج -که امیدوار به وقوع معجزه با رها کردن عصاهایش سقوط کرد- مدتی بر روی زمین افتاده است اما با فرا رسیدن شب بر می خیزد و قدم زنان در حلقه نوازندگان قرار می گیرد.. او بهای معجزه را پرداخته است این را از لبخند و چشمان کابیریا می توان فهمید..
- مریم مقدس کمکم کن زندگیمو تغییر بدم، لطف و بخشایشت رو نصیب من کن..
ارزشگذاری فیلم:
سلام
فردا در مورد کتاب تراژدی آمریکایی خواهم نوشت...دیدم فیلمش رو دیدی گفتم یه سلامی عرض کنم
سلام
تراژدی آمریکایی؟!
دیدم؟
شاید با یه عنوان دیگه دیدم..
جولینا ماسینا ( همسر فلینی ) اینجا شاهکار است. نیمی از عشق من به فیلم از بازی او می آید ... و چه عالیست آن سکانس آخر، کنار دره ...
واقعاً هم شاهکاره..
سبک کارگردانی فلینی را میپسندم . شبهای کابرینا محصول 1957 است.هادی جان متشکرم
من هم نوشتم 1957 ..