فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

Edge of Darkness

لبه تاریکی(2010)

کارگردان: مارتین کمپبل

افسر پلیس توماس کراون(مل گیبسون) با قتل دخترش شوکه می شود،ابتدا همه فکر می کنند هدف ترور خود توماس بوده اما توماس کراون با تحقیقات بیشتر پی می برد دخترش در یک مرکز تولید سلاح های هسته ای کار می کرده ..

فیلم بر اساس سریال محبوبی با همین نام که در سال 1985 در انگلستان پخش شده بود ساخته شده و جالب اینکه کارگردان آن سریال هم مارتین کمپبل بوده است.

البته آقای کارگردان آن موقع فقط سریال می ساخته و حالا با گذشت 25 سال انبوهی از فیلمهای سینمایی اکشن و پرهزینه را در کارنامه اش دارد: کازینو رویال و چشم طلایی( دو فیلم جیمز باندی)،نقاب زورو،افسانه زورو و .. دوست داشتم آن سریال 6 قسمتی را هم می دیدم تا ببینم سبک کارگردانی یک سریال ساز پس از ساخت چنین فیلمهایی دستخوش چه تغییراتی می شود.

فیلم به غیر از صحنه قتل ناگهانی دختر( که یک شوک وافعی است ) معمولی و قابل پیش بینی نشان می دهد و باعث تعجبم است که با مشخص بودن داستان چه انگیزه ای برای تماشاگران آن سریال وجود داشته که به تماشای فیلم بروند.اصولاً به فیلمهایی که تمام تمرکزشان بر روی معمایی پلیسی یا سیاسی باشد علاقه ای ندارم.در اینگونه فیلمها به غیر از قابل پیش بینی بودن با شخصیتهایی کلیشه ای روبرو هستیم و گره گشایی هایی که تماشایشان به نظر من لطفی ندارد.

- اریک کلاپتون آلبوم بسیار موفق و شاهکاری دارد با همین نام لبه تاریکی که برای موسیقی آن سریال ساخته بود.

- این نخستین نقش اول مل گیبسون پس از فیلم نشانه ها(2002) است.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

نظرات 4 + ارسال نظر
حسام چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

من فکر می کردم حتما پایان فیلم با چیزی که در سریال وجود داشت تفاوت داره. اما وقتی دقیقا همون اتفاق ها افتاد خیلی مایوس شدم. از گروه سازنده خوبی که یه داستان خوب رو به زیبایی تمام خراب کردن!

یعنی پایان سریال هم مثل پایان فیلمه!!
اصلاً چه معنایی داشته اومدن بازسازی کردن..

ه.ر چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://perspective-1991.blogfa.com

پرم از سایه برگی در آب:
چه درونم تنهاست!
(با یک عکس!)

منتظر نظرتون هستم..

خوب باشید

ناجورها چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ http://www.najoorha.blogspot.com

روزی که فیلم رسید دستم و کاورش رو دیدم ، با خوندن اسمش به سرعت یاد اون سریال عالی افتادم . وقتی مطمئن شدم داستان همونه انتظار پایان همونطوری رو نیز داشتم . جای افسوس داشت بازسازی کاری مثل اون با فرمی مثل این .
حق با شماست . تنها صحنه ی چشمگیر فیلم صحنه ی تصادف ساختگی و قتل دختر هست . البته فیلمبرداری فیلم در معدود صحنه هایی عالی بود .


رفیقتون : ناجور

میله بدون پرچم شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ق.ظ

سلام
سریال لبه تاریکی رو دیدم! (هورا)
این فیلم هم چند روز قبل فکر کنم تلویزیون نشون می داد... البته من خانه پدرزن بودم و ایشون رفته بود بالا منبر و نگذاشت فیلم رو ببینم!!!
سریال خیلی پر کشش بود و قشنگ ... رانی کریون و داریوس جدبرگ و اما با اون نامزد در پیتش و انرژی هسته ای که حق مسلم ماست و...
موسیقی کلاپتون که محشر بود
فکر کنم در محبوبیت سریال این موسیقی نقش بسزایی داشت.

بله موسیقیش جوایز زیادی گرفت و حالا هم در کشورهای دیگه موسیقیش از سریالش معروفتره..
این جور فیلمها خوراک تلویزیونه که هرجور برداشت سیاسی که بخوان ازش می کنن و البته جاهایی که کارگردان و فیلمنامه نویس اشتباه کرده باشن رو هم اصلاح می کنن!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد