سوته دلان (1356)
نویسنده و کارگردان: علی حاتمی
آخرین فیلم از سال دوم وبلاگ رو در شب یلدا دیدم اون هم فیلمی که مدتها منتظر فرصتی برای تماشای دوبارش بودم.حکایت مجید ظروفچی جوبچی که خداش با عاشقیت نرو نیست رو نمیشه ارزشگذاری کرد..
- (مجید) :چرا زدی آتش به دل بی قرار من مریم جان،یار خوشگلم مریم جان .. تصنیفای جدید یه قرونه،تصنیفای جدید یه قرونه
- (داداش حبیب) : مجید!
- مجید کدوم سگ پدریه؟ من جیم جنگلیم؛دختره رو طایفه اجوج مجوجا از دستم در آوردن،تو آخرین شب فرار تارزان،نامسلمونا دختره رو انداختن جلوی سوسمارا،سوسماره یه پای دختره رو خورد؛ من بودم و کینگ کنگ،رییس دزده رو خونه خراب کردیم. داداشم مرد آهنیه،میشناسیش؟ داداش حبیبو میگم،اگه داداشم بود دختره رو از دستشون در می آوردیم،هه،دنیای باقالی به چمبره دیگه. یه نامسلمون نیست دست من علیلو بگیره بگه چته؟،ببره امامزاده داوود حالمو خوش کنه..
d;d hc tdgl ihd o,
به نظرم یکی از فیل های خوب بهروز سوته دلانه
این قسمت دیلوگش که با خودش حرف میزد
تنی تنی تن تن تنی... خیلی دوست داشتم