فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

زندگی و دیگر هیچ

زندگی و دیگر هیچ (1370)

نویسنده و کارگردان : عباس کیارستمی

سه روز پس از زلزله ویرانگر گیلان در سال 69،یکی از عوامل فیلم خانه دوست کجاست به همراه پسرش برای اطلاع از سلامتی بازیگران آن فیلم به منطقه زلزله زده می روند..

ایده فیلم خوب است، پرورش سوژه توسط کیارستمی و نمایش تبعات زلزله و در پایان رسیدن به نشانه هایی از جاری بودن زندگی همچون دغدغه تماشای فوتبال هم قابل قبول و پذیرفتنیست اما به اعتقاد من فیلم و خط داستانی آن ظرفیت 90 دقیقه را نداشت.یک فیلم کوتاه یا مستند 25 دقیقه ای به خوبی و البته با ریتم بسیار مناسبتری می توانست از عهده اطلاع گرفتن از سلامتی احمد و بابک احمدپور و شاید اطلاع گرفتن از جریان داشتن زندگی در آنجا برمی آمد..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


در اینجا می توانید نگاهی به مطلب جاناتان رزنبام درباره این فیلم بیندازید،عکسهای زیبایی از این فیلم در سایت رزنبام می توانید مشاهده کنید که هیچ جای دیگر پیدا نمی شود(و یا من در اینترنت پیدا نکردم).جاناتان رزنبام علاقه خاصی به سینمای ایران و به خصوص کیارستمی دارد و به فیلم زندگی و دیگر هیچ 4 ستاره (masterpiece) داده.

Lorna's Silence

سکوت لورنا (2008)

نویسنده و کارگردان : ژان پیر و لوک داردن

محصول بلژیک،فرانسه،ایتالیا،آلمان ؛  105 دقیقه

لورنا دختر مهاجری است که با ازدواج تشریفاتی اش با یک معتاد بلژیکی توانسته شهروند بلژیک شود.او و واسطه اش قصد دارند از طریق ازدواج لورنا با یک مهاجر روس،پول خوبی به جیب بزنند اما قبل از آن لورنا باید از شوهر معتادش جدا شود..

پیش از این،فقط فیلم رزتا را از برادران داردن دیده بودم،فیلمی که باعث شد به شدت پیگیر باقی کارهای این دو برادر شوم.منتها سکوت لورنا به نوعی تکرار همان رزتاست.فضای سرد رزتا همینجا نیز حاکم است.لورنا نیز مانند رزتا برای به دست آوردن پول و جایگاه اجتماعی بهتر مجبور می شود پا بر روی عواطف انسانی اش بگذارد.البته از همان ابتدا فضای سرد جامعه کاری با لورنا و رزتا کرده که آنها کمتر مجالی برای بروز احساسات زنانه شان می یابند..

با این وجود رزتا را فیلمی بهتر و ماندگارتر می دانم،فیلمی که شیوه دکوپاژ و فیلمبرداری اش در نوع خود بی نظیر بود.

تصویر بالا می تواند جان مایه فیلم باشد؛رنگ آبی پیرامون لورنا سردی جامعه و محیط را یادآوری می کند و البته می توان به رنگ قرمزی که نشانگر گرما و احساسات درونی لورنا می باشد هم دقت کرد.احساسات انسانی و مادرانه ای که با وجود پنهان شدن هنوز زنده اند و در پایان مسیر لورنا را عوض می کنند.به اینها اضافه کنید خطوط عمودی و افقی که همه چیز را محصور کرده اند..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

اینجا : نگاهی به سینمای برادران داردن و مصاحبه ای با آنها در رابطه با سکوت لورنا

The Discreet Charm of the Bourgeoisie

جذابیت پنهان بورژاوزی (1972)

نویسنده فیلمنامه: ژان کلود کریر،لوئیس بونوئل ؛ کارگردان : لوئیس بونوئل

محصول فرانسه،ایتالیا،اسپانیا ؛  102 دقیقه

رویاهای شش نفر از طبقه متوسط که مدام برای صرف غذا با هم برنامه می ریزند..

فیلم به شدت مسحورم کرد؛از آن سحر و جادوهایی که نمی دانی چه بر سرت گذشت.برای نوشتن حتی دو خط درباره فیلم باید حتماً بار دیگر ببینمش..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Metropia

متروپیا (2009)

نویسنده(مشترک)و کارگردان : طارق صالح

محصول سوئد،دانمارک،نروژ و فنلاند ؛ 86 دقیقه

سال 2024،منابع انرژی و حیاتی در زمین به شدت کاهش یافته و کشورهای اروپایی تبدیل به دولتی واحد شده اند که همگی توسط متروهای زیرزمینی به هم متصلند..

فیلم و داستانش را میتوان نسخه ای جدید از 1984 جرج اورول دانست.منتها به هیچ وجه به حد و اندازه های فضاسازی و شخصیت پردازی آن اثر نمی رسد.حتی به مبانی اولیه نظام فکری و سرمایه داری حکومت متروپیا هم اشاره ای نمی شود.به هر حال مشخص است فیلمساز به آنچه که در ذهن داشته دست پیدا نکرده و فیلمی که قرار بوده تنهایی انسان و از بین رفتن آزادی های شخصی را همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی روایت کند به اثری مغشوش و گذرا تبدیل شده است.


ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

متوقف شدن بازیهای خوب و ماندگار بهروز وثوقی پس از انقلاب مایه حسرت دوستداران فیلم و سینما در طی این سالها بوده؛بارها شنیده بودم که بهروز فیلمهایی درجه چند رو در آمریکا بازی کرده اما هیچوقت نمیدونستم در فیلمی به نام ابولهول به کارگردانی فرانکلین شافنر بازی کرده.البته فیلم اصلاً اثر مهمی نیست اما همینکه بهروز در فیلم کسی بازی کرده که خالق آثاری همچون پاپیون و سیاره میمونهاست خودش غنیمته..

برای دیدن چند عکس از بهروز در این فیلم و البته خوندن مطلبی مفصل،می تونید به اینجا یعنی وبلاگ احسان خوشبخت منتقد باسواد مجله فیلم مراجعه کنید.

نفوذی

نفوذی (1387)

کارگردان : احمد کاوری

فریدون کیانفر(امیر جعفری) به همراه دیگر اسیران ایرانی از عراق وارد کشور می شوند.او به اتهام جاسوسی مورد بارجویی قرار می گیرد..

حالا فیلمنامتون مزخرفه هیچ،حداقل یه عکاس خوب ببرین سرصحنه بتونه دو تا تصویر به دردبخور ثبت کنه..

ارزشگذاری فیلم:

Waltz with Bashir

والس با بشیر (2008)

نویسنده و کارگردان : آری فولمن

90 دقیقه ؛ محصول اسرائیل،فرانسه،آلمان،آمریکا..

یک کارگردان اسرائیلی در پی مصاحبه با کسانی است که در کشتار 1982 لبنان شرکت داشته اند،او قصد دارد با این کار خاطرات فراموش شده خود را از آن اتفاقات دوباره احیا کند..

مرجانه ساتراپی(پرسپولیس) جایی گفته انیمیشن یک ژانر نیست بلکه یک مدیوم است؛شاید این صحبت را به خاطر حضور شخصیت کودک در فیلم پرسپولیس زیاد جدی نگیریم اما در این انیمیشن تلخ سیاسی دیگر برای کودکان هیچ جایی نیست.

از نقاط ضعف فیلم میتوان به طولانی شدن مصاحبه ها و بعضاً تکراری شدن مضمون آنها اشاره کرد؛اما در عوض فیلم پر است از سکانسهای به یاد ماندنی مانند دختر عریان و غول پیکری که در رویا سرباز اسرائیلی را به دریا می برد یا سکانس والس تیرانداز.

آغاز و پایان فیلم هم از نقاط قوت آن است،تیتراژ فیلم که موازی با صحنه هجوم سگها در خیابان است بسیار دیدنی از کار درآمده و در پایان هم که ناگهان از انیمیشن وارد دنیای ساکت و عریان رئال شده و آن کشتار فجیع را می بینیم دچار حس و حالی می شویم که خارج شدن از آن سخت است..


تصورش را بکنید جدا از اینکه فیلم نامزد نخل طلای کن و همچنین نامزد بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شده در خود اسرائیل هم اکثر جوایز مهم سینمایی آنجا را گرفته،آن هم با این لحن که حرفش از انتقاد هم گذشته..

- والس با بشیر اولین انیمیشنی است که نامزد اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان شده.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


ترجمه نقد ای.او.اسکات بر این فیلم

Up in the Air

بالا در آسمان (2009)

کارگردان : جیسون ریتمن

رایان بینگهام(جرج کلونی) مامور اخراج کردن کارمندان یک شرکت بسیار بزرگ است،او تمام طول سال را در مسافرت هواپیمایی می گذراند و به شکل حضوری خبر اخراج کارمندان در شهرها و ایالتهای مختلف را به اطلاع آنها می رساند.تنها هدف رایان رسیدن به رکورد 10میلیون مایل مسافرت هوایی است تا اینکه با ورود یک دختر جوان و ایده های جدید او،شرکت تصمیم می گیرد کارمندانش را به صورت ارتباط ویدیویی اخراج کند..


-خیلی از کارمندانی که در فیلم اخراج می شوند بازیگر نیستند بلکه افراد واقعی هستند که اخیراً اخراج شده بودند،در واقع گروه فیلمسازی اطلاعیه ساخت یک مستند درباره بحران اقتصادی می دهد و از کسانی که به تازگی اخراج شده اند دعوت می کند روبروی دوربین بنشینند.در فیلم هم کسانی که بازیگر نیستند و افراد واقعی هستند را در یک نمای واحد و در گفتگوی مستقیم با جرج کلونی و همکارش نمی بینیم.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


ترجمه ای از نقد جیمز براندینلی بر این فیلم

The Nightmare Before Christmas

کابوس قبل از کریسمس (1993)

کارگردان : هنری سلیک ؛ بر اساس داستانی از تیم برتون

جک اسکلینگتون قهرمان همیشگی شهر هالووین است،او در میان تمامی چهره های ترسناک شهر هر سال عنوان ترسناکترین را از آن خود می کند اما دیگر خود جک هم از این وضع خسته شده تا اینکه یک شب به طور اتفاقی وارد شهر کریسمس می شود. جک که مدهوش و شیفته زیباییهای شهر کریسمس شده تصمیم می گیرد با کمک دیگر افراد شهر هالووین، برای کریسمس سال بعد و شاد کردن بچه ها آماده شوند..

داستانی شیرین و ساده؛شخصیتهای دوست داشتنی،تازه و جذاب؛ و بلاخره موسیقی و ترانه هایی که در لابه لای حوادث فیلم مخاطب را سرشار از شوق و شعف می کنند.

دیگر چه انتظاری می توان از یک انیمیشن موزیکال داشت..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

13

13 (2010)

نویسنده(مشترک) و کارگردان : جلا بابلوانی

جک جوان برقکاریست که به علت هزینه مداوای پدر،خانواده او شدیدا به پول احتیاج دارند؛جک تصادفاً یک روز که در خانه یکی از مشتریانش مشغول به کار است متوجه می شود که بوسیله یک نامه مشکوک،کار پردرآمدی به صاحبخانه پیشنهاد شده،صاحبخانه به علت تزریق مواد می میرد و جک با برداشتن نامه به سوی کاری خطرناک و نامعلوم پیش می رود..

نقائص فیلمنامه کم نیستند،پسر جوانی که دنشجوی سال آخر برق است ناگهان وارد کاری می شود که اصلاً ماهیتش معلوم نیست؛شخصیتی که میکی رورک بازی می کند به شدت اضافی است و انگار فقط برای جا دادن یک بازیگر مشهور به زور داخل فیلم چپانده شده است؛به طور خیلی عجیب در پایان فیلم پلیس حرف جک را قبول می کند و حتی زحمت آن را به یکی از مامورینش نمیدهد که با یک تعقیب ساده شاهد پست کردن پولها توسط جک باشد و .. اما در کنار اینها داستان آنقدر کشش و جذابیت داشت که تا پایان تعقیبش کرد،پایانی که به نسبت سایر قسمتهای فیلم،از کیفیت بالاتری برخوردار است..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


خارج از متن :

یک مدرس دانشگاه به نام حجت الاسلام محمودی در برنامه نشانی پخش شده از شبکه 4 ایراداتی در مورد سینما داشته اند که این نقل قول کوتاه از ایشان به عنوان اولین خارج از متن تقدیم می شود:

"البته بسیاری از سینماگران ایرانی حال و حوصله مطالعه ندارند، ضمن آنکه حوزه علمیه نیز چندان به مساله سینما نپرداخته است..  وجود 6 هزار حدیث درباره امام عصر (عج) می تواند یک منبع عظیم را در اختیار سینماگران ایرانی قرار دهد." (منبع)

The Banishment

تبعید (2007)

کارگردان : آندری زیاگینتسف

محصول روسیه،150 دقیقه

الکساندر و ورا به همراه دو فرزندشان به خانه ای واقع در حومه شهر می روند ورا که کمی پریشان به نظر می رسد به الکساندر می گوید حامله است اما بچه مال الکساندر نیست..

ساختار فیلم بی شباهت به فیلمهای تارکوفسکی نیست؛حرکات بسیار آهسته دوربین در نزدیک شدن یا دور شدن از سوژه،انسانهای تنها و درمانده،روابط عاطفی سرد و همان ریتم کند.فیلم در به تصویر کشیدن چنین فضایی موفق بوده منتها نکته اصلی در موضوعیست که بار اصلی درام را بر عهده دارد،یعنی حامله بودن ورا که به گفته خودش بچه متعلق به شوهرش نیست.پس از این لحظه همه چیز وامدار این اعتراف است و هر اتفاقی هم که می افتد در ارتباط با این موضوعست.اما در پایان و پس از اینکه ورا با سقط جنین جانش را از دست می دهد تماشاگر به همراه الکساندر متوجه می شوند خیانتی در کار نبوده و ورا با نوعی یأس فلسفی و یا همچنین چیزی چنین حرفی را زده! به عبارتی مخاطب سرکار بوده.

شاید هیچوقت چنین فیلمی ندیده بودم که این همه فرم و ساختار زیبایی داشته باشد اما فیلمنامه چنین مشکل اساسی بزرگ و عجیبی داشته باشد.در تمام این مدت بازیهای ورا و حس و حال او نشان از ندامت یا ناراحتی وجدان او داشت اما در پایان متوجه می شویم تمام این صحنه ها،سکانسها و نماها پوچ و توخالی بوده اند..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB


نوشته ای مفصل درباره فیلم