فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

Certified Copy

کپی برابر اصل (2010)

نویسنده و کارگردان: عباس کیارستمی

الی(ژولیت بینوش) زن میانسالیست که برای گردش در شهر با نویسنده ای که برای معرفی کتابش به آنجا آمده همراه می شوند..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Little Big Man

بزرگمرد کوچک (1970)

کارگردان: آرتور پن

جک کرب(داستین هافمن) پیرمرد 121 ساله ایست که در حضور یک روزنامه نگار داستان زندگی اش با سرخ پوستها را بازگو می کند..

در کنار هم بودن نامهای بزرگی همچون آرتور پن و داستین هافمن و مشاهده پوستری که داستین هافمن را در شمایل یک سرخ پوست نشان می دهد کنجکاوی هر فیلم بینی را تحریک می کند.منتها فیلم نمی تواند انتظارات را چندان برآورده کند.فیلم سرشار از داستانکهای بسیاریست که گاه چندان مهم و باارزش جلوه نمی کنند و همین زیاد بودن آنها باعث شده تمرکز بر روی آنها کم باشد و با خالی بودن از جرئیات اثر چندانی هم ندارند.

غیر از زمانی که جک کرب را در هیئت یک سرخپوست و در قیبله می بینیم،این اتفاقات بسیار مهم که هر کدام به اندازه یک فیلم کامل جای پرداخت دارند بر او می گذرند: جک در خانواده ای به اصطلاح مذهبی به فرزندخواندگی پذیرفته می شود،جک به حرفه شیادی می پردازد،جک هفت تیرکش زبردستی می شود،جک وارد ارتش می شود،جک ازوداج می کند و با همسرش فروشندگی میکنند،جک دائم الخمر می شود و احتمالا موارد دیگری که هیچکدام به پختگی نمی رسند.تمام اینهاباعث می شوند حاصل کار اثر چندان ماندگاری نباشد.

- داستین هافمن با ایفای نقش جک کرب در بازه زمانی 17 تا 121 سالگی،نامش را در کتاب گینس ثبت کرده است.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

The Messenger

پیغام رسان (2009)

نویسنده(مشترک) و کارگردان: ارن موورمن

ویل مونتگمری سربازیست که پس از زخمی شدن در عراق و مرخص شدن از بیمارستان برای چند ماه آخر خدمت سربازی اش ماموریت جدیدی پیدا می کند،او به همراه کاپیتان تونی استون(وودی هارلسون)خبر کشته شدن نیروهای آمریکایی در عراق را به اطلاع خانواده آنها می رساند..

ژانر یا تم ضد جنگ : اگر بخواهم در میان ژانرهای سینمایی یکی را انتخاب کنم یا تم مورد علاقه ام را بگویم اولین جوابی که به ذهنم می رسد "ضد جنگ" است.فارغ از بحث ارزش موضوع و درونمایه که شاید باارزشترین موضوع برای پرداخت باشد،خاطرات خوبی از این ژانر که خود زیرشاخه ای از ژانر جنگیست دارم،از راههای افتخار و غلاف تمام فلزی استنلی کوبریک گرفته تا خط باریک قرمز و دهها فیلم ماندگار دیگر تا این آخرین نمونه ای که دیدم یعنی پیغام رسان.

اشک در چشمانش : در اولین صحنه فیلم ویل را می بینیم که صورتش را بالا گرفته و در چشمانش قطره می ریزد پس از اتفاقی که در عراق برای او افتاده به طور غیر ارادی اشک از چشمان او سرازیر می شود؛انگار این سهم ویل از جنگی پوچ است.او شاید به خاطر به کشته دادن همرزمش که سهوی بوده به عقوبتی بدتر دچار شده،اشک ریختن و پیغام مرگ سربازان جوان را به خانواده هایی رساندن که از جنگ در سرزمینی دیگر بیزارند.عقوبتی که هم وزن مرگی تدریجیست..

راه رفتن مرد مرده : نشانه چندانی از زنده بودن و شور زندگی در ویل نمی بینیم.ابتدای فیلم دوست دختر قدیمی اش که به دیدن او می آید برایش دسته گل آورده که در واکنش به آن ویل می گوید مگر من مرده ام که برای دیدنم گل آورده ای.در ادامه هم ویل را شبها بیدار می بینیم و شور و علاقه ای هم در روابط جنسی در او مشاهده نمی کنیم،انگار سربازانی که زنده از جهنم جنگ در عراق بر می گردند روح خود را آنجا دفن کرده باشند.

همیشه در مقابل صحبتهایی که در برابر سیاسی بودن جوایزی همچون اسکار می شد جبهه می گرفتم اما با مقایسه فیلم ضدجنگ با ارزشی همچون پیغام رسان و فیلم متوسط محفظه رنج کاترین بیگلو که در همان سال جوایز مهمی را از آن خود کرد و چهره قهرمانی را ترسیم می کرد که تشنه بازگشت به عراق و افغانستان و به اصطلاح خدمت به کشورش بود چاره ای جز قبول این واقعیت -حداقل در بعضی سالها- ندارم..

- وزیر ارتش از من خواسته که عمیقترین تاسف ایشون رو ابراز کنم..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Plan 9 from Outer Space

نقشه 9 از فضا (1959)

نویسنده و کارگردان: ادوارد دی وود جونیور

در آسمان شهر چند بشقاب پرنده مشاهده می شود،موجودات فضایی(که ظاهرشان کوچکترین تفاوتی با زمینیها ندارد) برای انسانها نقشه ای کشیده اند..

ادوارد دی جونیور یا همان اد وود یک شهرت جهانی دارد،به این کارگردان فیلمهای درجه چندم هالیوودی لقب بدترین کارگردان تاریخ سینما را داده اند.اگر این فیلم را ببینید(که از یکی از معروفترین فیلمهای اوست و به گفته خود اد وود باعث شادی و غرور کارگردانش است) از بی سلیقگی و خام دستانه بودن همه چیز تعجب می کنید،شاید گاهی شک کنید هدف فیلمساز به سخره گرفتن ژانر بوده اما خوب قضیه این نیست و تمام امکانات و ذوق و قریحه فیلمساز چنین نتیجه ای در بر داشته.نتیجه ای که در اوج لحظاتی که قرار است هیجان و یا ترس به دنبال داشته باشد مخاطب را به خنده می اندازد.

از اینها که بگذریم دیدن فیلم یک دلیل می تواند داشته باشد آن هم چیزی نیست به غیر از اثری درخشان و به یاد ماندنی از تیم برتون به نام اد وود.آنچه برتون از این بدترین کارگردان تاریخ سینما به تصویر کشیده مردیست که عاشق سینماست و برای محقق ساختن رویاهایش از جان و زندگی اش مایه می گذارد.عاشقی که نتیجه کار و یا قضاوت دیگران برایش مهم نیست،بلگه به دنبال رفع عطش جان همیشه تشنه سینمایش است،اگر اد وود را دیده باشید آن نگاه درخشان و شادی درونی عمیق ادوارد دی وود جونیور(با بازی جانی دپ) را هنگامی که تصور می کند بهترین برداشت ممکن را داشته فراموش نمی کنید.با این تصویر زیبا محال است که بدترین کارگردان تاریخ سینما و فیلمهای ضعیفش را دوست نداشته نباشید..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB

Uncle Boonmee Who Can Recall His Past Lives

عمو بونمی کسی که می تواند زندگی گذشته اش را به خاطر آورد (2010)

نویسنده و کارگردان: آپیچاتپونگ ویراستاکول ؛ محصول تایلند

عمو بونمی به خاطر مشکل کلیه حال خوبی ندارد و ملاقات کنندگانی دارد،اول از همه خواهر زنش به دیدن او می آید،بعد روح همسرش که بدون تعجب دیگران ماهیتی فیزیکی پیدا می کند و بلاخره پسرش که آنقدر در جنگل به دنبال روح میمون رفته تا شبیه میمونها شده..

تعریف و تمجید از فیلم زیاد است و بالاتر از هر تحسین و ستایشی این نکته مهم است که فیلم موفق به کسب نخل طلای کن شده.اما باید اعتراف کنم اصلاً نتوانستم با فیلم ارتباط برقرار کنم و وارد دنیای ذهنی فیلمساز و فضای مورد نظرش شوم.شاید هم این فیلم انتخاب مناسبی برای یک عصر جمعه نبود،به هر حال فکر نمی کنم در زمانی دیگر هم شور چندانی در من ایجاد می کرد.

بعد از رنگ انار پاراجانف این دومین بار است که تمایلی برای امتیاز دادن به یک فیلم ندارم..

لینک فیلم در IMDB