سایه یک شک (1943)
کارگردان : آلفرد هیچکاک
چارلوت دختر پاک و معصومیست که از زندگی یکنواخت خسته شده و فکر می کند آمدن دایی چارلی می تواند شادابی را به زندگی خانواده برگرداند،از سوی دیگر دایی چارلی که به نظر می رسد تحت تعقیب است به دیدن خانواده اش می آید..
فیلم یک نام بسیار بزرگ را یدک می کشد: آلفرد هیچکاک که همه او را استاد دلهره می دانند این چنین نامهایی که تبدیل به اسطوره ها یا غول های گاه کاذب می شوند فیلم دیدن بدون پیش داوری را سخت می کنند.من شخصاً هیچکاک را کارگردان بزرگی می دانم اما به نظرم تعداد کمی فیلم بزرگ و ارزشمند ساخته؛مشکل هم در فیلمنامه هاییست که اون انتخاب می کرده یا استودیوها به او می سپرده اند،برداشت من این است که هیچکاک چندان به دنبال داستان و منطق آن و گره گشایی و این مسائل نبوده، برای او یک موقعیت هیجان آفرین کافی بوده تا دست به قلم ببرد و آن استوری بردهای معروفش را تهیه کند.
این برداشت من از آنجا ناشی میشود که اتفاقات و روند ماجراهای فیلمی مانند سایه یک شک را خام و ساده انگارانه می بینم.عجیب نیست آن تعقیب و گریز ابتدای فیلم یا آن همه شاخ و برگ دادن به ماجرای آمدن دو کارآگاه در ظاهر مامورین آمار دولتی فقط برای این باشد که یک عکس از یک متهم تهیه کنند تا در شهر محل وقوع قتل شاهدین عکس را ببینند و .. نمی شد همان ابتدا در نیویورک یا حتی بعد برای یک بازجویی ساده از طرف پلیس دایی چارلی را احظار کنند.چطور دایی چارلی در ابتدا ان طور از دست مامورین فرار می کند اما بعداً آنطور راحت و مطمئن با آنها روبرو می شود؟ از این سوالات باز هم می توان مطرح کرد و اینها همه نشان از ضعف فیلمنامه است.البته نکات مثبت هم وجود دارد مانند بازی محاوره ای طریقه کشتن که بین پدر چارلی و دوستش شکل می گرفت و مانند موتیفی در لابه لای فیلم مشاهده میشد.
سکانسی هم که قرار است اوج هیجان هیچکاکی را شاهد باشیم(گلاویز شدن دایی چارلی و چارلوت در قطار) به نظرم اصلاً خوب از کار در نیامده و ناامید کننده است.در پایان به یک نکته در مورد موسیقی فیلم هم اشاره کنم اگه به سکانسی که در ابتدای فیلم دایی چارلی با مشاهده مامورین از هتل بیرون میاد دقت کرده باشید حتماً متوجه موسیقی سنگینی می شوید که به زور میخواهد هیجان و دلهره را به فیلم تزریق کند،در حالی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و اصلاً تماشاگر دلیلی برای هیجان نمی بیند این موسیقی حسابی توی ذوق می زند..
ارزشگذاری فیلم:
سلام آقای فخرائیان. پیغام شما را به سردبیرمان آقای حسین معززی نیا رساندم. ایشان گفتند سلام گرمشان رابه شما برسانم و ضمن تشکر بگویم بله، درست میگویید و میشد به مرد سوم هم اشاره کرد، چون نمونه تمامعیار یک فیلم شهری عالی است. بچهها حواسشان نبوده و باید حتما به این فیلم هم اشاره میکردند. ممنون از تذکرتان
خیلی ممنون از توجهتان