فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

Tesis

پایان نامه(1996) 

نویسنده و کارگردان : الخاندرو آمنابار 

آنخلا دانشجوی سال آخر فیلمسازی برای پایان نامه اش موضوع خشونت در فیلم و سینما را انتخاب می کند.او برای تکمیل پایان نامه اش به سراغ فیلمهای مختلفی می رود و در این میان پایش به ماجرای قتلی که در یکی از فیلمها رخ داده کشیده می شود .. 

 یک فیلم ناامید کننده و ضعیف از یک کارگردان خوب و محبوب. 

دو فیلم The Others و The Sea Inside با دو تم بسیار متفاوت برای هر فیلم بینی کافی است تا به دنبال باقی کارهای این کارگردان مطرح اسپانیایی باشد.   

اما فیلمی که اینجا شاهدش هستیم در نهایت یک تریلر درجه 2 بیشتر نیست.درست مانند فیلمهایی که برای ترساندن و یا به سرحد اضطراب کشاندن مخاطب منطق داستانی را فراموش می کنند و در پاره ای اوقات هم به نهایت سهل انگاری می رسند. 

مثلا در صحنه ای که استاد بدذات دانشگاه آنخلا و دوستش را در انبار پیچ در پیچ زندانی می کند و سپس آنخلا را تنها طناب پیچ می کند تا او را در مقابل دوربین بکشد چطور از سوی دوست آنخلا غافلگیر می شود؟مگر او هر دوی اینها را با هم زندانی نکرده بود. 

ضعیفتر و سطحی تر از همه جاییست که جوان خوش سیما با گفتن جمله "چشمهای من چه رنگیه ؟ " می خواهد دوباره آنخلا را مبهوت خود کند و اسلحه را از او بگیرد.من که هر وقت یاد این صحنه می افتم از فرط بد سلیقگی آن حالم خراب می شود.. 

ارزشگذاری فیلم:

فیلم در IMDB

نظرات 2 + ارسال نظر
ناجورها یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.Najoorha.blogspot.com

هادی عزیزم . سلام
بله . منم باهات موافقم که آمنابار کارگردان مورد احترامی ست و صد البته که فقط باهمون دوفیلمی که نام بردی . این کار رو ندیدم . اما فکر هم می کنم خیلی دلم نخواد ببینم چون زندگی را مجالی آنقدر برای آزمون و خطاهایی از این دست نیست .
برای این ریویو ازت متشکرم . زندگی ام رو برای دست کم (90 دقیقه ؟) نجات دادی .
(از خط دوم به بعد رو می تونی با لبخند بخونی. چون منم با لبخند نوشتمش)

دوستدار و ارادتمند تو : ناجور

ممنون از نظرت.
من هم موافقم یه فیلم بد وقت و عمر آدم رو تلف می کنه اما به هر حال برای کسی که خودش رو یه فیلم بین میدونه،گاهی فیلم بد دیدن هم واجبه..

ناجورها یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.Najoorha.blogspot.com

هادی عزیزم سلام
امروز داشتم آرشیو مطالب گذشته ات رو می خوندم .
در باب بلا تار بزرگ و فیلم عزیزش مردی از لندن نوشته بودی . من یه جایی گفتم که این فیلم بلا تاری ترین فیلم بلا تار و یه جورایی حاصل تجربه اندوزی های طولانی مدت فیلمساز در طی ساخت فیلمهای گذشته اش یعنی : آشیانه ی خانوادگی ، هارمونی های ورک مایستر ، نفرین شده و حتی اون فیلم بسیار بلندش تانگوی شیطانه .
در این فیلم همون طور هم که خودت گفتی قاب بندی ها در کمال پخته گی ست و بازی تیلدا سوئینتن فوق العاده است . عنصر نور بسیار جلب نظر می کنه و آدم یه جورهایی به خودش می گه آیا این آدم تحت تاثیر اکسپرسیونیسم آلمانه ؟ و دوست داره در جواب به خودش بگه : آره .

اما امروز فیلم رزتا (برادران داردن) رو برای بار چندم دیدم و بعد ریویوی تو رو در بابش خوندم .
این فیلم و همچنین فیلم پسر بهترین نمونه برای مثال سوم شخصه که چطور می تونه از حوزه ی ادبیات پا به عرصه ی سینما بذاره . این دو فیلم حتی بدعتی در تکنیک دوربین روی دست هستند و همیشه مخاطب رو به عنوان ناظر سوم شخص یک مرحله از آگاهی نسبت به وقایع عقب تر قرار می دن . داردن ها بی نظیر و نابغه اند .

دوستدار و ارادتمند تو : ناجور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد