Live Flesh(1997)
نویسنده(مشترک) و کارگردان : پدرو آلمادوار
محصول فرانسه و اسپانیا
ویکتور جوانیست که پس از برقراری اولین رابطه(..) زندگی اش، به النا علاقه مند شده اما النا او را از خود می راند و در پی یک درگیری نه چندان جدی و با مداخله نابهنگام پلیس با شلیک یک گلوله ویکتور باعث فلج شدن یک پلیس (با بازی خاویر باردم)میشود.ویکتور پس از چند سال از زندان آزاد می شود اما آمیزه ای از انتقام و عشق به النا او را رها نمی کند ..
خاویر باردم و پدرو آلمادوار دو بازیگر و کارگردان مورد علاقه و محبوبم هستند و با علاقه بسیار به تماشای محصول مشترک این دو نشستم.اما نتیجه کار مایوسم کرد.فیلم به شدت درگیر داستان گویی و چرخش های ناگهانی در حوادث داستان است و اساس تمامی اینها بر پایه اتفاق و حادثه بنا شده.شخصیت پردازی به طرز مشخصی اصلا وجود ندارد و رفتار و عملکرد شخصیت ها کاملا غیرقابل پیش بینی و کلا مغایر با چهره ایست که از آنها می بینیم.آن استفاده هنرمندانه ای که آلمادوار در بسیاری از فیلمهایش از سینما و تئاتر و آواز و رقص و.. دارد اینجا شاهدش نیستیم فقط چندجا ترانه های زیبایی می شنویم که یکی از آنها سگ اندلسی نام دارد .(اشاره به فیلم مشهور لوئیس بونوئل،کارگردان محبوب آلمادوار) البته نکته مثبت برای علاقه مندان به آلمادوار اینست که Live Flesh قدیمیتر از کارهای مشهور و تحسین شده او مانند Talk to her و All about my mother می باشد و این بدین معناست که کارگردان خلاق و پرشور اسپانیایی پیشرفت کرده . البته آلمادوار فیلمهای زیادی هم قبل از سال 1997 ساخته که هنوز هیچکدام را ندیده ام.
ارزشگذاری فیلم :
وقتی آدم فیلم های یک کارگردان رو بدون ترتیب زمانی می بینه نتیجه مایوس کننده می شه. مثلا وقتی اول فیلم های جدید و بعد فیلم های قدیمی تر آلمودوار رو می بینیم می خوره توی ذوقمون. به نظر من هیچوقت نباید فیلمی رو با فیلم دیگری (حتی از همون کارگردان) مقایسه کرد. هر اثر هنری رو باید مستقل دید و اصلا توجه نکرد که قبل و بعدش چی ساخته شده.
البته خیلی مواقع وقتی که به ترتیب زمانی می بینیم میخوره تو ذوقمون مثال هاش هم زیاده از کیمیایی و بیضایی بگیر تا " گدار "و "وودی آلن".
در مورد مستقل دیدن یک اثر هنری هم باید گفت این کار تقریبا غیر ممکنه.چون اکثر مواقع فیلمی رو برای دیدن انتخاب می کنیم که از کارنامه کارگردانش شناخت داشته باشیم .
از طرفی اگه این مقایسه ها نبود چیزی هم به اسم تئوری مولف وجود نداشت..
پیش بینی کرده بودم خوشت نیاد! :دی
آره خوشم نیومد.
حالا منتظرم فیلم جدید ایناریتو که دوباره خاویر باردم اونجا هم بازی کرده رو ببینم،میترسم از اون هم خوشم نیاد ..