مینای شهر خاموش

مینای شهر خاموش

نویسنده و کارگردان : امیر شهاب رضویان

قبلا از رضویان فیلمهای " تهران هفت صبح " و" سفر مردان خاکستری " رو دیده بودم.اولی میتونست نوید بخش یه کارگردان خوب و باهوش باشه و دومی برای من چیزی جز ملالت نداشت.اما خوب به هر حال این فیلمها نشون میدادن رضویان به دنبال یافتن فیلم شخصی خودش داره تجربه میکنه و بلاخره کارگردانیه که قابل احترامه.

مینای شهر خاموش نسبت به دو فیلم قبلی دارای خط داستانی مشخص تریه  و بر خلاف اونها شاید هم نیم نگاهی به مخاطب عام سینما هم داره.فیلم داستان پزشکی رو تعریف میکنه که در حین جدایی از همسرش در آلمان،پس از سالها برای یک عمل به ایران میاد و در پی آن سفری به شهر زلزله زده اش بم داره و کم کم خاطرات عشقی قدیمی هم بیدار میشه.. 

فیلم مشخصا سه شخصیت از سه نسل متفاوت داره که  بارها و بارها در موقعیت های مختلف این سه شخصیت رو در کنار هم میچینه و در خلال داستان تفاوت های فرهنگی،فکری،عاطفی و .. اینها رو با هم مقایسه میکنه.اول شخصیت اصلی فیلم دکتر بیژن که میانساله و از فرنگ برگشته و زمانی در کوچه پس کوچه های بم عشقی داشته که گمش کرده.شخصیت سالخورده فیلم با بازی استاد انتظامی که کارش نوازندگی و هنره که اون هم داستان عاشقی جالب و در عین حال بسیار تلخی داره و تمام عمر در هجران و حسرت عشق زندگی کرده و بلاخره جوان امروزی فیلم با بازی صابر ابر که رانندست و درگیر جوانی..

نکته قوت فیلم ترکیب خوب بازیگران فیلمه با حضور آقای بازیگر یعنی انتظامی که حتی در این سن و سال حضورش در هر فیلمی یه وزنه و یه اعتبار برای اون فیلم محسوب میشه.همچنین صابر ابر که شاید یکی از بهترین بازیگران نقش های مکمل باشه و آینده درخشانی داره.بازیگر نقش دکتر هم که چهره گمنامی داره بازی قابل قبولی از خودش ارائه میده.

ضعف فیلم هم خالی از خلاقیت بودن اونه و در کنار یه جریان آروم از یه فیلم متوسط در پایان تنها چیزی که شاید در ذهن بمونه دو داستان عشقی حسرت برانگیزه که در طول فیلم داستانشون رو میشنویم.. 

ارزشگذاری: