فیلم Love Story که در
ایران به همین نام اصلی اش
معروف است از اون فیلمهاییه که موسیقیشون خیلی معروفتر
از خود فیلمهستند و کمتر کسی پیدا میشه که ملودی مشهور اون رو نشنیده باشه.
فیلم
داستان عشق یه دختر پسر جوانه که ازابتدا با روایت پسر متوجه میشیم که عشقش مرده و حالا با یه فلش بک کهتقریبا تمام فیلم رو شامل میشه با داستان این لیلی و مجنون فرنگی آشنامیشیم.یه داستان تین ایجری که برام خیلی عجیبه چطور این همه نامزد اسکارشده و یه روایت آبکی از عاشق شدن و بیماری یک سوی این عشق و مردن در
آغوشمحبوب و حسرت خوردن تماشاگر از این عشق سینمایی.
چند
تا نکته که به نظرم با ارزش اومد:
- در طول فیلم هر بار
ملودی آشنای فیلم روتقریبا کامل
میشنویم تا جاییکه الیور در مطب دکتر متوجه میشه به زودیجنیفر
خواهد مرد و وقتی از مطب بیرون میاد باز هم چند نت ابتدای ملودی فیلمرو میشنویم اما در اون آشفتگی و پریشانی ذهن الیور و شلوغی خیابان چند نتبعدی انگار صداهای ناهنجاری(شبیه بوق ماشین)هستن که با موقعیت روحی الیور
وتماشاگر همخوانی داره.
- از صحنه هایی
که کارگردانی ارزشمندیداره جاییه
که الیور و جنیفر با ماشین از دیدار پدر مادر الیور بازمیگردن وگفتگوهاشون درباره وقایع اونجا و نمایش تکه تکه از اونچه که اتفاق افتادهیه تدوین و روایت مقطع زیبا رو به وجود میاره .
- فیلم یه جمله
خیلی معروف داره که جزءچند نقل قول
معروف تاریخ سینما به حساب میاد: