The Messenger

پیغام رسان (2009)

نویسنده(مشترک) و کارگردان: ارن موورمن

ویل مونتگمری سربازیست که پس از زخمی شدن در عراق و مرخص شدن از بیمارستان برای چند ماه آخر خدمت سربازی اش ماموریت جدیدی پیدا می کند،او به همراه کاپیتان تونی استون(وودی هارلسون)خبر کشته شدن نیروهای آمریکایی در عراق را به اطلاع خانواده آنها می رساند..

ژانر یا تم ضد جنگ : اگر بخواهم در میان ژانرهای سینمایی یکی را انتخاب کنم یا تم مورد علاقه ام را بگویم اولین جوابی که به ذهنم می رسد "ضد جنگ" است.فارغ از بحث ارزش موضوع و درونمایه که شاید باارزشترین موضوع برای پرداخت باشد،خاطرات خوبی از این ژانر که خود زیرشاخه ای از ژانر جنگیست دارم،از راههای افتخار و غلاف تمام فلزی استنلی کوبریک گرفته تا خط باریک قرمز و دهها فیلم ماندگار دیگر تا این آخرین نمونه ای که دیدم یعنی پیغام رسان.

اشک در چشمانش : در اولین صحنه فیلم ویل را می بینیم که صورتش را بالا گرفته و در چشمانش قطره می ریزد پس از اتفاقی که در عراق برای او افتاده به طور غیر ارادی اشک از چشمان او سرازیر می شود؛انگار این سهم ویل از جنگی پوچ است.او شاید به خاطر به کشته دادن همرزمش که سهوی بوده به عقوبتی بدتر دچار شده،اشک ریختن و پیغام مرگ سربازان جوان را به خانواده هایی رساندن که از جنگ در سرزمینی دیگر بیزارند.عقوبتی که هم وزن مرگی تدریجیست..

راه رفتن مرد مرده : نشانه چندانی از زنده بودن و شور زندگی در ویل نمی بینیم.ابتدای فیلم دوست دختر قدیمی اش که به دیدن او می آید برایش دسته گل آورده که در واکنش به آن ویل می گوید مگر من مرده ام که برای دیدنم گل آورده ای.در ادامه هم ویل را شبها بیدار می بینیم و شور و علاقه ای هم در روابط جنسی در او مشاهده نمی کنیم،انگار سربازانی که زنده از جهنم جنگ در عراق بر می گردند روح خود را آنجا دفن کرده باشند.

همیشه در مقابل صحبتهایی که در برابر سیاسی بودن جوایزی همچون اسکار می شد جبهه می گرفتم اما با مقایسه فیلم ضدجنگ با ارزشی همچون پیغام رسان و فیلم متوسط محفظه رنج کاترین بیگلو که در همان سال جوایز مهمی را از آن خود کرد و چهره قهرمانی را ترسیم می کرد که تشنه بازگشت به عراق و افغانستان و به اصطلاح خدمت به کشورش بود چاره ای جز قبول این واقعیت -حداقل در بعضی سالها- ندارم..

- وزیر ارتش از من خواسته که عمیقترین تاسف ایشون رو ابراز کنم..

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB