The 400 Blows

400 ضربه (1959)

نویسنده(مشترک) و کارگردان : فرانسوا تروفو

آنتوان پسربچه ایست که از مدرسه و خانه فرار می کند..

در اوایل فیلم که آنتوان به دستور معلم بیرون می رود تا با آوردن یک دستمال خرابکاری اش بر روی دیوار را پاک کند،از لحظه ای که آنتوان از کلاس بیرون می رود تا زمانی که بر می گردد دوربین بر روی یک دانش آموز ثابت می ماند.دانش آموز مذکور با عجله سعی می کند دیکته ای که معلم می گوید را بنویسد اما قلمش جوهر پس می دهد و مجبور می شود کاغذ را پاره کند و به سراغ برگه سفید دیگری برود؛اینکار همینطور ادامه پیدا می کند و هربار عجله و دستپاچگی پسر برای رسیدن به دیکته معلم بیشتر می شود و هربار هم با جوهری شدن کاغذ مجبور می شود آن را پاره کند تا اینکه در پایان تمام برگهای دفتر تمام می شوند.این سکانس به ظاهر بی اهمیت که فقط زمان بین رفتن و آمدن آنتوان را پر می کند می تواند چکیده داستان آنتوان و سرنوشت تراژیکش باشد.با هر اتفاق و خرابکاری که در ادامه فیلم از آنتوان سر می زند او یک برگ از برگهای سفید کاغذش را کثیف می کند و متاسفانه کسی هم نیست تا بخواهد کمکی به او بکند؛معلم(یا همان جامعه) که بی وقفه دیکته می کند و باقی هم درحال نوشتن مشق خودشانند تا اینکه برگ سفیدی در دفتر باقی نمی ماند..

- روانشناس : تا حالا با یه دختر خوابیدی؟

- آنتوان : نه،ولی بعضی ازدوستام این کار رو کردن.اونا بهم گفتن فاحشه ها رو کجا میشه پیدا کرد،من هم رفتم و سعی کردم یه دختر رو بلند کنم اما اونها سرم جیغ زدن،من هم ترسیدم و فرار کردم..


ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB