Mr. Nobody

آقای هیچکس(2009)

نویسنده و کارگردان: ژاک فن دورمل

اواخر قرن بیست و یک پیرمرد ضعیفی را ملاقات می کنیم،او آخرین انسانیست که دچار پیری شده و در تمام دنیا به او توجه خاصی دارند.هرچند در ابتدا به نظر می رسد او درک درستی از اطرافش ندارد اما خبرنگار جوانی به ملاقات او می آید و از می خواهد داستان زندگی اش را تعریف کند..

رویا در رویا ؛پیرمرد داستان زندگی اش را شروع می کند از زمانی که هنوز پا بر روی کره زمین نذاشته و در آسمانها کنار فرشته ها به سر می برد.او تنها کودکی بود که فرشته ها فراموش کردند خاطره اش را قبل از تولد پاک کنند و حالا در کودکی می تواند آینده را پیش بینی کند.فیلم مدام بین خاطرات گذشته پیرمرد و زمان حال که تحت مراقبت است در رفت و آمد است؛حاطراتی که معلوم نیست کدام یک از آنها به وقوع پیوسته و کدام یک پیش بینی های درون ذهن او از انتخاب های گوناگون است.در پایان هم به خبرنگار می گوید شاید هر دوی ما درون ذهن آن کودک زندگی می کنیم و واقعیت نداریم!

فیلم ساختار زیبایی دارد،ایده های بصری چشم نواز مانند پرتاب آن کوزه در فیلم بسیار هستند.منتها این فیلم –با آن که تماشایش لذت بخش بود – فیلم مورد علاقه من نیست.فیلمنامه به ظاهر قوی و فوق العاده است اما به نظر من با رفت و برگشت های بسیار بین زندگی های گوناگون حاصل از انتخاب های مختلف مخاطب را در دست خود می گیرد و او را مرعوب داستان می کند وگرنه اگر بخواهیم از پایه و اساس بستر این همه اتفاق را در گذشته یا حال بررسی کنیم همه چیز گنگ و نامفهوم است.حتی بحث های علمی که از زبان نیمو ی جوان در استودیوی فیلمبرداری می شنویم باعث می شود مخاطب حواس خود را یک سره ببازد و غرق در دنیای ابعاد زمان و مکان شود.

- به غیر از آثار مستند و کوتاه،فن دورمل کلاً 3 فیلم سینمایی دارد،پیش از این آخرین فیلم او روز هشتم( 1996) بود که نامزد نخل طلای کن هم شد اما پس از 13 سال فیلم آقای هیچکس در بخش رقابتی کن پذیرفته نشد.

ارزشگذاری فیلم:

لینک فیلم در IMDB