فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

The Notebook

نام فیلم: دفتر یادداشت( The Notebook )

بازیگران: رایان گاسلینگریچل مک آدامز

نویسندگان: جرمی لون - ژان ساردی - براساس رمانی از نیکلاس اسپارک

کارگردان: نیک کاساویتس

123 دقیقه؛ محصول آمریکا؛ ژانر درام، رومانس؛ سال 2004


به همین راحتی، به همین خوشمزگی!

 

خلاصه ی داستان: در یک آسایشگاه سالمندان، دوک که پیرمردی وراج است، داستانی عاشقانه را با صدای بلند برای الی گالون، بیماری مبتلا به آلزایمر می خواند. الی با شور و اشتیاق فراوان به حکایت عشق و زندگی نوآ گوش می دهد؛ یک پسرک فقیر جنوبی که در دهه ی 1940 در چوب فروشی کار می کرده و به الی، دختر خانواده ای ثروتمند، علاقه مند شده است ...

 

یادداشت: یک فیلم شدیداً احساسات گرایانه – البته به معنای منفی اش – و سهل انگارانه که حکایت از عشقی آتشین می کند که عاشق و معشوق، تا لحظه ی آخر زندگی با هم می مانند. مطمئناً اگر دخترها نبودند، نیمی از فیلم ها دیده نمی شدند و نیمی از آدم های معروف دنیا هم بی طرفدار می ماندند و پولی در نمی آوردند! فکر می کنم این فیلم دقیقاً به کار دخترهایی احساساتی می آید که در رویاهای خودشان غرق شده اند و هر روز در انتظار پرنسی با اسب سفید هستند! در سهل انگارانه بودن و سطحی بودن فیلم مثال آوردن از یک صحنه اش کافیست؛ پدر نوآ روی ایوان خانه اش نشسته که نوآ از جنگ جهانی برمی گردد. پدر با شادی بلند می شود و همدیگر را در آغوش می گیرند. به همین راحتی، به همین خوشمزگی!


            

ارزشگذاری فیلم: 

لینک فیلم در IMDB

نظرات 3 + ارسال نظر
هادی فخرائیان شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ

سلام
از نحوه قضاوتت راجع به فیلم خیلی تعجب کردم.فیلم شاید خیلی رمانتیک باشه و برای دخترهای جوان که به قول شما منتظر پرنس هستن مناسب باشه اما در کنارش داستانی شنیدنی رو بدون لکنت و گیرا روایت می کنه.
من نشان زیادی از سهل انگاری به شکلی که به فیلم آسیب جدی بزنه به خاطر ندارم و نمی دونم در اون صحنه که جوان از جنگ بر میگرده و پدرش اونو در آغوش میگیره چه انتظار دیگه ای شما دارین.چون صحبت از جنگ شده قرار نیست که جنگ هشت ساله رفته باشه؛شاید برای چند ماه پدرش رو ندیده..

ُShadi جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ق.ظ

سلام
من هم با نظری که نفر قبل دادن کاملا موافقم.
علاوه بر این چیزی که بیشتر از همه چیز برای من توی این فیلم زیبا بود در حقیقت داستان دوم فیلم بود. این که این پیرزن و پیرمرد همون جوون ها بودند و مرد گفت که این که تو منو به یاد میاری معجزه عشق است...

در ضمن وبلاگ خوبی داری. من همیشه می خونمش ;-)

نویسنده این مطلب دیگه تو این وبلاگ نیستن تا جواب بدن اما خیلی خوشحال میشم که می بینم دوستانی وجود دارند که همیشه به اینجا سر می زنند..

حامد پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ

من برادرم این فیلم و گرفت ولی چون از عکس روش و موضوعش خوشم نمیومد ندیدم
همیشه توی قسمتی بود که میخواستم ببینم
دیگه عمرا اگه ببینم با این تفاسیر :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد