تهران انار ندارد (1385)
نویسنده و کارگردان : مسعود بخشی
مدتها بود چنین طنز ظریف و سنجیده ای را در یک فیلم ایرانی ندیده بودم.خلاقیت و ساختارشکنی در فیلم مسعود بخشی حرف اول را می زند و به اعتقاد من همین یک فیلم برای اثبات هنر فیلمسازی او کافی است.شاید مهمترین ویژگی طنز فیلم بخشی در کنار تلخی،رو نبودن آن باشد.موتیف و تکرار چندین و چند باره یک نکته یا صحنه یا دیالوگ تا رسیدن به نقطه اثر نهایی آن، آنقدر با ارزش است که نمی توان از آن به سادگی گذشت.مرد آذری زبانی که جعفر نام دارد و از ابتدای فیلم از زیباییهای تهران می گوید و همینطور بارها در لابه لای فیلم همان تعریف و تمجیدش از تهران تکرار می شود ناگهان بخش انتهایی صحبتهایش پخش می شود که از وضعیت مشقت بارش در تهران می گوید و اینکه در پارک هم او را راحت نمی گذارند بخوابد و.. انگار که شکلات شیرینی در دهانمان باشد و درست زمانی که می خواهد تمام شود ناگهان تبدیل به زهرمار شود.
از دیگر موتیفهایی که بسیار دوست داشتم نگاه خیره و عجیب مظفرالدین شاه در کالسکه رو به دوربین است،این نگاه که بارها و در مقاطع جالبی تکرار می شود به پختگی حیرت آوری می رسد.اولین بار شاید توجهی به آن نداریم اما کم کم دست از سرمان بر نمی دارد.این نگاه موتیف وار و معانی نهفته در آن حیف است که بخواهد تفسیر شود..
- ساکنان شمال تهران همچنین ساعتها در کتاب فروشیها کتابها را تماشا می کنند؛تماشای کتاب یکی از راههای روشنفکر شدن در تهران محسوب می شود..
ارزشگذاری فیلم:
سلام
یکی از بهترین مستند های ایرانه
من تو سینما هم دیدمش. همه سالن را مبهوت کرده بود.
فیلمبرداری بایرام فضلی هم عالیه
4/5 را موافقم!
قربان یار موافق
من این مستند و دوست دارم و جز یکی از بهترین مستندهای ایران بعد از روایت فتح است . یک نکنه ای نقد گونه توی نوشته هات و امتیاز دادن هات بهش وارده اینکه فکر میکنم بلافاصله بعد از دیدن فیلمی براش مینویسی
اتفاقاً میشه گفت همیشه با یک فاصله 5-4 روزه واسه فیلمی که می بینم یادداشت میذارم.
البته به نظر من بهتره با فاصله یک روزه مطلب نوشت..
مستندی بسیار دیدنی است. یک بار سینما دیدمش و سی دی اش را هم تهیه کردم. با اینکه سانسور زیاد دارد ولی تلنگر زننده است.
تو سینمادیدنش خیلی لذت داره،ایشالا یه روز با هم میبینیمش دوباره..
سلام رفیق
فیلم رو به هنگام اکرانش تو سینما دیده بودم .
وقتی هم که به شبکه خانگی رسید دیدم و افسوس خوردم .
با ایده هایی که مطرح کردی و جزییاتی که بهش اشاره کردی موافق ام .
درسته . موتیف اون نگاه مظفرالدین شاه و اون کارگر شهرداری که به کارکردی حسی تبدیل می شه .
و اون بحث طعنه دار تراکم ها در شهر تهران .
استفاده ی زیرکانه از صدای نصرت کریمی برای نریشن که خود از منتقدان قدیمی اجتماع و مناسبات رفتاری و اخلاقی اجتماع بود و در تمام فیلمهاش بسیاری از رسوم ، عقاید، تعصبات و خرافات رو به نقد و استهزا گرفت .
دیرینه ارادتمند : ناجور
ناجور جان نفهمیدم چرا افسوس خوردی.
من بی صبرانه منتظرم کار جدیدی از مسعود بخشی ببینم..
ممنونم دوست من اشتباهاتم رو درست کردم . نظرت رو قبول دارم . متاسفم که نتونستم این فیلم رو ببینم . بعضی کارها همیشه آدم رو از دیدن کارهای خوب محروم میکنه .
میس شانزه لیزه
این فیلم رو نباید از دست داد...
سلام
عجب جمله باحالی ذیل عکس است... فی الواقع واقعیتی است!
صد البته که تمام جمله های طنز فیلم، فی الواقع واقعیاتی هستند..