فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

سن پطرزبورگ

سن پطرزبورگ (1388)

کارگردان : بهروز افخمی

کریم(محسن طنابنده) به تازگی از زندان آزاد شده،او و فرشاد(پیمان قاسم خانی) سرنخی از گنج تزار روسیه در تهران پیدا می کنند..

تنها ارزش و اعتبار سن پطرزبورگ در مقایسه آن با دیگر رقیبان کمدی اش طی چند سال گذشته به دست می آید و گرنه به خودی خود فیلمی متوسط رو به پایین است که مسلماً طی مرور زمان به راحتی فراموش می شود.

قاسم خانی نقش یک جوان بی خیال و زبان باز را به خوبی ایفا کرده و آن لبخند شیطنت آمیز در حالی که آدامس می جود تاثیر زیادی در موفقیت این شخصیت دارد.در مقابل نمی دانم دکتر امید روحانی در چنین فیلمی به دنبال چیست؟آیا صرف بازی در یک فیلم سینمایی آنقدر ارزش دارد که یک منتقد برجسته در نقش یک شخصیت خنثی حضور پیدا کند و این نکته هم مشخص است که اصلاً دکتر روحانی فاقد بیان مناسب برای دیالوگ گفتن است.

می گویند برادران قاسم خانی فیلمنامه هایشان عالیست اما من چنین اعتقادی ندارم،یه غیر از یک شخصیت بامزه و نو  و چند شوخی و طنز موقعیت جذاب، فیلمنامه حرف دیگری برای گفتن ندارد.آن همه صحبت از رمز و راز گنج تزار می شود اما در پایان مشخص می شود گنج در تهران نیست،مشخص نیست به چه علت پیرمردی که در تصادف کشته شد آن آدرس را به کریم داد.یا توجه کنید به آن تونل زیرزمینی که کریم با کلی مقدمه وارد آن می شود و بدون هیچ نکته مهمی از آن طرف خارج می شود،بود و نبود آن تونل چه تاثیری در ماجرا داشت را فقط فیلمساز می داند.همینطور وقتی نامزد فرشاد می گوید یه شماره ناشناس تو موبایلت منو اذیت می کنه این مسئله هم در فیلمنامه بی خود مطرح می شود و بدون استفاده هم رها می شود.شوخی های مربوط به تلفظ صحیح و غلط کلمات و پیرو آن فلاش بک به زندان هم بعد از یکی دو بار که به کار می رود لوث می شود.امین حیایی هم که معلوم نبود چه تاثیری در این میان داشت شاید آمده بود تا آن لبخند پایانی را بزند و طرفدارانش را در انتظار قسمت دوم سن پطرزبورگ نگه دارد..

ارزش گذاری فیلم:

نظرات 3 + ارسال نظر
میله بدون پرچم دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ق.ظ

سلام
بابا می خواستند دور همی یه صفایی بکنند!! گیر نده!!
قاسم خانی ها هم افتاده اند به تکرار و ... خلاقیتشان کمی ته گرفته است.

سفینه ی غزل سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ http://safineyeghazal.persianblog.ir

سلام
با این نظرتون که قاسم خانی ها جرف زیادی برای گفتن ندارند موافقم ولی نکته اینجاست که در بیابان لنگه کفش غنیمت است ولااقل این دو چیزی به نام فاصله گذاری برشتی و امثالهم را می شناسند . سن پطرز بورگ فیلمنامه ی پر اشکالی داشت ولی...در بیابان...

خوب مجبور نیستیم تو بیابان فیلمهای کمدی ایرانی سرگردان باشیم تا با دیدن لنگه کفش خوشحال شویم..

امیر یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ق.ظ http://iran-30nama.mihanblog.com/

فیلمنامه که پر از ایراده.به نظر من هم فیلم متوسطیه.اما این لنگه کفش در بیابانو قبول ندارم.به دو دلیل.اول این که از همین برادران قاسم خانی فیلم مارمولک رو دیدیم و همینطور نقاب.که نشون میده در فیلمنامه نویسی فقط شوخی و مزه پرونی صرف نیست.ثانیا در سال 1386 یا 87 اگر اشتباه نکنم فیلمی ساخته شد به نام دایره زنگی که شاهکار کمدی ایرانه پس کمدی در انحصار برادران قاسم خانی نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد