تاجر ونیزی (2004)
کارگردان: مایکل ردفورد
دستمایه قراردادن متون شکسپیر و ساختن فیلم بر اساس آن مشکل است، از این جهت که جذابیت متن و سحر کلمات زیباییهای بصری و ساختاری فیلم را به حاشیه میراند، البته اگر فیلم واجد این ویژگیها باشد.فیلم "ردفورد" ساختاری کلاسیک دارد و سعی میکند از چارچوبها فراتر نرود، اما گاهی فروتر میرود. انتخاب چنین ساختاری برای چنین فیلمنامهای طبیعیاست، اما کارگردان به قواعد فرم پایبند نیست.
مهمترین ویژگی سینمای کلاسیک از بین بردن ابهامات ذهن مخاطب است، اما بعضی از این ابهامات پس از پایان فیلم همچنان در ذهن مخاطب میمانند (مخصوصا اگر نمایشنامه را نخوانده باشد)، مثلا چه شد که خدمتکار شایلوک و پدرش از نوکری شایلوک استعفا کردند(!) و رخت چاکری تاجر ونیزی بهتن کردند؟
"جوزف فینس" در نقش باسانیو جوان دخترکشیاست که جذبهاش پرنسس افسانهای سرزمینی در دوردست را هم شیدا کرده، اما این دلربایی در ویژگیهای ظاهریاش دیده نمیشود، پرداخت شخصیتاش در فیلمنامه هم آنچنان کمکی نمیکند، لاجرم قرار است این کمبودها را با بازی خوبش جبران کند اما نتیجه خیلی ناامیدکننده است.
آل پاچینو سالهاست خود را نقشهای مختلف تکرار میکند، این جا هم در نقش "شایلوک" چیز جدیدی ارائه نمیدهد اما همچنان از سایر بازیگران فیلم متمایز است. گذشته از آل پاچینو تنها "جرمی آیرونز" است که بازی قابل قبولی ارائه میکند و دیگران چنگی به دل نمیزنند.
ارزشگذاری:
سلام رفقا
این فیلم رو دوست نداشتم . به نظرم زیادی اقراق در نقش آفرینی ها بود . حتی آل پاچینویی که دوستش دارم .
نه . این فیلم، فیلم من نبود .
ارادتمند : ناجور
سلام؛
اتفاقا فیلم من هم نبود.
اغراقاش هم آزاردهنده بود. تنها جرمی آیرونز بود که کنترل شده بازی میکرد و این کمی بازیاش را قابل قبول جلوه میداد.
ممنون برای توضیحی که برای اسم فیلم دادید. درستش کردم.
شادزی
با سلام خدمت مدیران محترم
از سایت خوبتون تشکر بسیار دارم من تازهبا این سایت آشنا شدم
اما این فیلم دارای تخیلات خیلی غیر قابل قولی بود که توی سینما تا این حد یه جورایی خوب نیست!!
متوجه منظورتون نشدم