فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

فیلمهایی که می بینیم..

یادداشتهای روزانه درباره فیلمهایی که می بینیم..

Avatar

آواتار(2009)

نویسنده و کارگردان : جیمز کامرون

سال 2154 انسانها در پی  دستیابی به منابع سیاره ای به نام پاندورا وارد آن سیاره شده و با ساخت موجوداتی شبیه به بومیهای سیاره که توسط انسانها هدایت میشوند وارد محیط زندگی آنها می شوند..

از وقتی فروش حیرت آور آواتار شروع شد و کم کم تونست تمام رکوردها رو بشکنه و پس از اون برای رشته های زیادی نامزد اسکار شد واکنش های متفاوتی در مقابل پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما نشون داده شد. عده ای اون رو به خاطر روایت یک داستان انسانی و جذاب در کنار جلوه های ویژه  فوق العاده تحسین کردند و عده ای دیگر اون رو فقط به نمایش آخرین دستاوردهای جلوه های ویژه و فیلمبرداری و صدا و.. متهم کردند. 

من هم طبعا انتظار داشتم حق کاملا  با دسته دوم باشه و در کنار طیف زیادی از فیلمهایی که سرشار از ترکیب جلوه های ویژه و خالی بندی هستند و فروش زیادی هم پیدا می کنند با چنین فیلمی روبرو باشم اما بر خلاف پیش داوریم باید اعتراف کنم داستان فیلم منو جذب کرد.فقط پایان فیلم و گره گشایی انتهایی اون زیادی "هپی اند" میشه و این مسئله کمی تو ذوق میزنه. جالبه در کنار پایان بندی تراژیک و حسرت برانگیز ساخته قبلی جیمز کامرون "تایتانیک" ، اینجا همه چیز به شکل غیر قابل باوری به خوبی و خوشی تموم میشه(درسته که شخصیت دکتر میمیره ولی این شخصیت برای تماشاگر اهمیت چندانی نداره)

بهترین صحنه های فیلم متعلق به زمانیست که جیک رو برای اولین بار در قالب آواتار میبینیم. این سرباز سابق ارتش که کم کم به زندگی بر روی ویلچر و از دست دادن پاهاش عادت کرده بود حالا پس از خوابی طولانی که شبیه به رویا میمونه خودش رو در قالبی بلند و قوی میبینه.شادی جیک وقتی با تمام سرعت میدوه و احساس زیبایی که از لمس خاک زیر پاش نشون میده واقعا زیباست.انگار پرنده ای بلند پرواز پس از سالها اسارت از قفس رها شده باشه.این رهایی جسم جیک کم کم به رهایی روح بزرگ اون که از طرف خدای سیاره پاندورا انتخاب شدست منجر میشه..

ارزش گذاری فیلم :

فیلم آواتار در IMDB

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ http://panjarekhuneman.persianblog.ir

نقدش کردم

کار خوبی کردی

جیحون دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:54 ب.ظ

معمولاً وقتی یک فیلم را می بینیم ، در حین تماشای آن به فکر این هستیم که آیا در آرشیومان هم جایی می تواند داشته باشد یا نه.
علاوه بر دو دسته ای که ازش بحث کردی ، دستۀ سومی هم هستند ( یا شاید باشند ) مثل من که فیلم را از لحاظ جلوه های ویژه دارای یکی از بهترین و کامل ترین جلوه های ویژه می شمارند ولی از لحاظ داستانی ، دارای .. "هیچ" . چیزی که در تایتانیک هم با آن روبرو شدیم ( به عنوان این دستۀ سوم شاید خیالی ) . تایتانیک هم مثل آواتار چیز خاصی برای گفتن نداشت ، هرچند هنوز هم از دیدن صحنه (های) یک ساعت و دو دقیقه ای غرق شدن کشتی ، لذت خاصی میبرم. داستان آواتار چیزی بود که در ضمیر ناخودآگاه ما ( اگر نام درستی باشد در این مورد) وجود داشت و با دیدن فیلم توجه ما را از شمار بسیار زیاد افکتها و جلوه های ویژۀ مسحورکنندۀ آن تا جایی که توانست به دور کرد. داستان قارۀ امریکا و سرخپوستان . ساکنان قارۀ امریکا (انسانها) که هنوز "ساکنان قارۀ امریکا" نبودند ، به جایی پا میگذارند که سرخپوستان ( ساکنان سرزمین پاندورا ) آنجا زندگی میکردند و درگیری های ناشی از شریک شدن این مکان جدید ( سیارۀ پاندورا ). که این درگیری باعث صدمات بسیار و غیره شد و ...
و نکتۀ جالب اینجاست که این فیلم را در سینما با سیستم IMAX 3D دیدم و بعد از آن با خود فکر کردم آیا حاضر هستیم که یک بار دیگر ، فقط یک بار دیگر آن را بر روی دی وی دی ببینم یا نه . همچنین فکر اینکه چرا چنین فکری به ذهنم آمد در حالی که 5 یا 6 بار "ویل هانتینگ نابغه" را دیده ام و هرگز خسته نشدم ، سخت مشغولم کرد.

فکر می کنم تماشای این فیلم در سینمای سه بعدی بسیار لذت بخش باشد،البته من شخصاً زیاد تحمل چنان عینکهایی رو ندارم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد